کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تفتیش و جستجو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
افتحاث
لغتنامه دهخدا
افتحاث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازکاویدن از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تفتیش کردن از چیزی که نزد کسی است . || فحص و جستجو کردن . (از اقرب الموارد).
-
واکاویدن
لغتنامه دهخدا
واکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) جستجو کردن . تفحص نمودن . تفتیش کردن . (ناظم الاطباء). کاوش . جستجو. تفحص . (آنندراج ). بازکاویدن . بحث و فحص کردن .- واکاویدن از ؛ پژوهیدن از. (یادداشت مؤلف ).|| در عبارت زیر از المصادر معنی کوشیدن و کشمکش کردن میدهد: ا...
-
افتتاش
لغتنامه دهخدا
افتتاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) تفتیش کردن یعنی جستجو کردن . (از لطائف بنقل غیاث اللغات ) : جرأت و جهلت شود عریان و فاش او برهنه کی شود زین افتتاش .مولوی .
-
واجستن
لغتنامه دهخدا
واجستن . [ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) جستجو و تفحص نمودن . جستجوی چیز گمشده کردن . (آنندراج ). بازجستن و جستجو کردن چیزی را پس از غایب بودن و تفحص نمودن از چیز گمشده . (ناظم الاطباء). تفقد. (زوزنی ) (ترجمان قرآن عادل بن علی ). تفحص کردن . تفتیش . واپرسیدن ...
-
نجث
لغتنامه دهخدا
نجث . [ ن َ ] (ع مص ) بازکاویدن و تفتیش کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جستجو کردن از چیزی . (از اقرب الموارد). || بر بدی و گمراهی ورغلانیدن قوم را و فریاد خواستن از ایشان . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فریاد خ...
-
بازکاویدن
لغتنامه دهخدا
بازکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) پژوهش . جستجو. فحص . تفحص . واپژوهیدن . استفحاص . طلب کردن . پیجویی . پی جوری (در تداول عامه ). کاویدن . کاوش . بحث کردن . تفتیش کردن . تنقیر. استقراء. نَدش . نَجث . افتحاص . افتحاث . تَسَنﱡح . (منتهی الارب ) : اگر زهره ...
-
جستجو
لغتنامه دهخدا
جستجو. [ ج ُ ت ُ ] (اِمص مرکب ) طلب . (فرهنگ فارسی معین ). تلاش . (ناظم الاطباء). جستجوی . جست وجو. جست و جوی . (از فرهنگ فارسی معین ) : هرکه مرد است او بود در جستجو معنی پرست هرکه زن طبع است کارش رنگ و بوی است و نگار. سنائی .در جستجوی حق شو و شبگیر ...
-
مبحث
لغتنامه دهخدا
مبحث .[ م َ ح َ ] (ع اِ) به معنی بحث است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بحث . جستجو. جستار. ج ، مباحث . (فرهنگ فارسی معین ). بحث و کاوش و تفتیش . (ناظم الاطباء). بحث . ج ،مباحث . (اقرب الموارد). || جای بحث . ج ، مباحث . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای ب...
-
کاو
لغتنامه دهخدا
کاو. (اِمص ) کاویدن . (ناظم الاطباء) (برهان ). رجوع به کاویدن شود. || (ص ) دلیرو شجاع . || خوش قد و قامت . (ناظم الاطباء)(برهان ). || (نف ) کاونده . (برهان ). تفتیش کننده و همیشه مرکب با اسم استعمال میشود. (ناظم الاطباء). در مرکبات بصورت مزید مؤخر ا...
-
یوز
لغتنامه دهخدا
یوز. (نف مرخم ) جوینده و طلب کننده و شکارکننده . (ناظم الاطباء). جوینده و طلب کننده . (از برهان ). ماده ٔ مضارع یوزیدن یا یوختن و در ترکیب با اسم یا کلمه ٔ دیگر معنی فاعل دهد: رزم یوز، راه یوز، جنگ یوز، چاره یوز، کاریوز، فتنه یوز، صیدیوز، چنانکه فردو...
-
کافتن
لغتنامه دهخدا
کافتن . [ ت َ ] (مص ) شکافتن . ترکاندن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شعوری ج 2 ص 251). دریدن . چاک کردن . (ناظم الاطباء) : همی بست از گرد تک چشم مهرهمی کافت از شیهه گوش سپهر. اسدی (گرشاسب نامه ).کفتن . کافتیدن . غاچ دادن . (برهان ) (آنندراج )...
-
بحث
لغتنامه دهخدا
بحث . [ ب َ ] (ع مص ) واپژوهیدن . (تاج المصادر بیهقی ). پژوهیدن . (زوزنی ). کاویدن و تفتیش کردن از کسی یا چیزی . (منتهی الارب ). بازپرسی کردن . تفتیش . واکاویدن سخن . (آنندراج ). کاوش . واکاویدن از سخن . جستجو. شدت طلب . کافتن . (نصاب الصبیان ). بازج...
-
تنقیح
لغتنامه دهخدا
تنقیح . [ ت َ ] (ع مص ) مغز استخوان بیرون کردن . (تاج المصادر بیهقی ). مغز بیرون کردن از استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نیک پیراستن چوب . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). پاکیزه کردن تنه ٔ درخت را از شاخ...
-
پژوهیدن
لغتنامه دهخدا
پژوهیدن . [ پ ِ / پ َ دَ ] (مص ) پژوهش کردن . جویا شدن . پی جوئی کردن . بازجوئی کردن . بازجستن دانستن را. جستجو کردن . فحص . تفحص . جس ّ. (تاج المصادر بیهقی ). تجسس . بحث . تحقیق . استفسار. تتبع. تفقد. تفتیش کردن . کاویدن زمین و سخن و جز آن . تنقیر :...
-
پژوهش کردن
لغتنامه دهخدا
پژوهش کردن . [ پ ِ / پ َ هَِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پژوهیدن . جویا شدن . پی جوئی کردن . بازجوئی کردن . بازجستن . جستجو کردن . تفحص کردن . تجسس کردن . تحقیق کردن . کاویدن . استفسار. تتبع. تفقد. تفتیش : ز هر کشوری گرد کن مهتران از اخترشناسان و افسونگران س...