کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعریس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعریس
لغتنامه دهخدا
تعریس . [ ت َ ] (اِخ ) لیلةالتعریس ؛ شبی که آن حضرت در آن بخواب رفتند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اللیلةالتی نام فیها الرسول . (اقرب الموارد) : مصطفی بیخویش شد زان خوب صوت شد نمازش از شب تعریس فوت .مولوی .
-
تعریس
لغتنامه دهخدا
تعریس . [ ت َ ] (ع مص ) تعویه . (تاج المصادر بیهقی ). در آخر شب فرود آمدن ، هذا اکثر بخلاف اعراس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || ستون قرار دادن خانه را. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تعریص
لغتنامه دهخدا
تعریص . [ ت َ ] (ع مص ) گوشت در میان سرای افکندن تا خشک شود. (از زوزنی ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاره پاره کردن گوشت . || گوشت بر خدرک انداختن و یا خاکستر آلودن و نیک ناپختن . (ناظم الاطباء). || تیر بر خانه نهادن تا مسق...
-
جستوجو در متن
-
تعویه
لغتنامه دهخدا
تعویه . [ ت َع ْ ] (ع مص ) خداوند شتر و کشت آفت رسیده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تعریس . (تاج المصادر بیهقی ). به آخر شب فرود آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعریس قوم و کم خفتن آنان . (از اق...
-
معرس
لغتنامه دهخدا
معرس . [ م ُ ع َرْ رِ ] (ع ص ) فروشنده ٔ عَرس که شتربچه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مسافر و آنکه در آخر شب فرود آید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعریس شود.