کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تشمیص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تشمیص
لغتنامه دهخدا
تشمیص . [ ت َ ] (ع مص ) بدرشتی راندن ستور را یا عام است : شمص الدواب تشمیصاً . || درخستن ستور را به چوب تا شتاب رود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تشمیس
لغتنامه دهخدا
تشمیس . [ ت َ ] (ع مص ) چیزی را به آفتاب سوختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در آفتاب گستردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آفتاب دادن و به آفتاب خشک کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا): و یشمس [ عصارة الحصرم ...