کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تزک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تزک
لغتنامه دهخدا
تزک . [ ت ُ زُ ] (ترکی ، اِ) ترتیب و انتظام و ضابطه ٔ لشکر و مجلس و این لفظ ترکی است . گاهی توزک به زیادت واو نویسند مطابق رسم خط ترکی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || ترکش . (آنندراج ) (بهارعجم ) : فوج صد بوالهوس از ناوک آهی شکنم تزک سینه پر از ناوک ...
-
جستوجو در متن
-
توزک
لغتنامه دهخدا
توزک . [ زُ ] (ترکی ، اِ) ترکی است به معنی سامان و آرایش و انتظام و ترتیب لشکر و مجلس و دربار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تعلیم و تربیت و انتظام و بند و بست و سامان و آرایش .(ناظم الاطباء). رجوع به تزک در همین لغت نامه شود.
-
شیرین کلامی
لغتنامه دهخدا
شیرین کلامی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت شیرین کلام . شیرین سخنی . شیرینی کلام و بیان . (از یادداشت مؤلف ) : در مقام شیرین گفتاری و شیرین کلامی درآیند. (تزک تیموری ، نسخه ٔ خطی ، از مجله ٔ دانش سال 2 شماره ٔ 2 ص 83). رجوع به شیرین کلام و شیرین ...
-
شیرین کار
لغتنامه دهخدا
شیرین کار. (ص مرکب ) مسخره و کسی که سخنان لطیف و طرفه گوید. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). || شعبده باز و حقه باز. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || مردم خوش آمدگوی و چاپلوس . (از ناظم الاطباء). || کسی که کارهای خوب از ...
-
بانگ
لغتنامه دهخدا
بانگ . (اِ) فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع) (آنندراج ). صوت . آوا. صیحة. (ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره . غو. (فرهنگ اسدی ). بان . (فرهنگ اسدی ). نداء. ضاًضاً. ضجه . قبع. صرخ . زمجره . صرخه . صفار. نشده . (منتهی الارب ). خروش . مجازاً در ...