کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترجمان کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترجمان کشیدن
لغتنامه دهخدا
ترجمان کشیدن . [ ت َ ج ُ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) تاوان کشیدن : عشقم دلیر ساخته در شکوه اینچنین لطف تو هم مگر بکشد ترجمان من .ظهوری (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
ترجمان تونسی
لغتنامه دهخدا
ترجمان تونسی . [ ت َ ج ُ ن ِ ن ِ / ن ُ ] (اِخ ) صاحب معجم المطبوعات آرد: المیورقی (عبداﷲبن عبداﷲ) از فضلای قرن هفتم هجری است . او راست تحفة الاریب فی الرد علی اهل الصلیب ... و صاحب اسماء المؤلفین آرد: وی نصرانی بود و سپس اسلام آورد و بسال 823 هَ . ق...
-
ترجمان دادن
لغتنامه دهخدا
ترجمان دادن . [ ت َ ج ُ دَ ] (مص مرکب ) تاوان دادن : گفتمش افراسیاب تیغ و گشتم منفعل خواندمش نوشیروان عدل و دادم ترجمان .ظهوری (از آنندراج ).
-
ترجمان داشتن
لغتنامه دهخدا
ترجمان داشتن . [ ت َ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) تاوان داشتن : کار بر قانون ساقی کن در ایام بهارترجمان داری ، نهی گر بر زمین پیمانه را.سلیم (از آنندراج ).
-
ترجمان شدن
لغتنامه دهخدا
ترجمان شدن . [ ت َ ج ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقرر شدن . مفسر شدن . شارح شدن . بیان کننده شدن : جهان چو مادر گنگ است خلق را و تو بازبپند و حکمت از این گنگ ترجمان شده ای .ناصرخسرو.
-
ترجمان گرفتن
لغتنامه دهخدا
ترجمان گرفتن . [ ت َ ج ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) تاوان گرفتن : بر مسندش اگر نفشاند گل نشاطگیرد صبا ز بلبل تصویر ترجمان .ملا طغرا (از آنندراج ).
-
ترجمان الاسرار
لغتنامه دهخدا
ترجمان الاسرار. [ ت َ ج ُ نُل ْ اَ ] (اِخ ) لقب حافظ، خواجه شمس الدین محمد شیرازی شاعر معروف ایران . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به حافظ شیرازی شود.
-
جستوجو در متن
-
تمدید
لغتنامه دهخدا
تمدید. [ ت َ ] (ع مص ) کشیدن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیک کشیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || آماسیدن . باد کردن . ورم کردن . رجوع به ابن البیطار و ترجمه لکلرک ذیل عنب شود.
-
سحب
لغتنامه دهخدا
سحب . [ س َ ] (ع مص ) کشیدن چیزی را برزمین . (اقرب الموارد). کشیدن . (ترجمان القرآن ) (المصادر زوزنی ) (دهار). || سخت خوردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نیک خوردن طعام . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). || سخت آشامیدن . (اقرب الموارد) ...
-
صلی
لغتنامه دهخدا
صلی . [ ص َل ْی ْ ] (ع مص ) بریان کردن گوشت را یا در آتش افکندن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || در آتش درآوردن کسی . (منتهی الارب ). در آتش درآوردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || بد سگالیدن کسی را. (منتهی الارب ). بد سگ...
-
سجر
لغتنامه دهخدا
سجر. [ س َ ] (ع مص ) تافتن و گرم کردن تنوررا. (منتهی الارب ). به آتش تافتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || پر کردن جوی را. (منتهی الارب ). پر کردن . (تاج المصادر) (دهار) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || ریختن آب را در حلق کسی . || بانگ...
-
نخر
لغتنامه دهخدا
نخر. [ ن َ ] (ع مص ) دراز کشیدن آواز را در بن بینی ، یا بانگ کردن بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کشیدن صدا و نفس را در خیشوم ها. (از اقرب الموارد). بانگ کردن بینی . (زوزنی ). نخیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || دست در منخر ماده شتر کردن و آن ر...
-
معاناة
لغتنامه دهخدا
معاناة. [ م ُ ] (ع مص ) رنج چیزی کشیدن . (ترجمان القرآن ). رنج کشیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معانات شود. || رنجانیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || منازعت کردن با کسی .(از من...