کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تذرفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تذرفة
لغتنامه دهخدا
تذرفة. [ ت َ رِ ف َ ] (ع مص ) ریختن اشک را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) (متن اللغه ) (تاج العروس ). || جاری ساختن چشم اشک را. (تاج العروس ). رجوع به تذراف و تذریف شود.
-
واژههای همآوا
-
تضرفط
لغتنامه دهخدا
تضرفط. [ ت َ ض َ ف ُ ] (ع مص ) نشستن بر پشت کسی و برآوردن هر دو پای را از زیر بغل او و نهادن آنها را بر گردنش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر پشت کسی نشستن یا خارج کردن هر دو پای را از زیر بغل وی و نهادن آنها را بر گردن او. (از اقرب الموارد). || ...
-
جستوجو در متن
-
تذراف
لغتنامه دهخدا
تذراف . [ ت َ ] (ع مص ) رفتن اشک و جز آن . (زوزنی ).روان گردیدن سرشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) (تاج العروس ) (متن اللغه ). || ریختن اشک را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(متن اللغه ) (المنجد) رجوع به تذرفة و تذریف شود.
-
تذریف
لغتنامه دهخدا
تذریف . [ ت َ ] (ع مص ) افزون شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). فزون آمدن بر صد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). فزون آمدن بر پنجاه . (متن اللغه ) (المنجد) (منتهی الارب ). و منه قول علی رضی اﷲعنه : قد ذرفت علی ال...
-
مرگ
لغتنامه دهخدا
مرگ . [ م َ ] (اِ) اسم از مردن .مردن . (برهان ) (آنندراج ). باطل شدن قوت حیوانی و حرارت غریزی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). فنای حیات و نیست شدن زندگانی و موت و وفات و اجل . (ناظم الاطباء). از گیتی رفتن . مقابل زندگی و محیا. درگذشت . فوت . کام . هوش . منی...