تذریف . [ ت َ ] (ع مص ) افزون شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). فزون آمدن بر صد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). فزون آمدن بر پنجاه . (متن اللغه ) (المنجد) (منتهی الارب ). و منه قول علی رضی اﷲعنه : قد ذرفت علی الستین و فی روایة علی الخمسین . (تاج العروس ). || ریختن اشک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد) (متن اللغه ). || چ آگاهانیدن کسی را بر چیزی . (اقرب الموارد). || مشرف گردانیدن کسی را بر مرگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغه ) (تاج العروس ). نزدیک ساختن کسی را بر مرگ . (المنجد). رجوع به تذراف و تذرفه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.