کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحذق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحذق
لغتنامه دهخدا
تحذق .[ ت َ ح َذْ ذُ ] (ع مص ) خود را حاذق و زیرک نمودن بی آنکه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
تحزق
لغتنامه دهخدا
تحزق . [ ت َ ح َزْ زُ ] (ع مص ) سخت بخیل شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تقبض . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
متحذق
لغتنامه دهخدا
متحذق . [ م ُ ت َ ح َذْ ذِ ] (ع ص ) دانا و زیرک و عاقل و مرد زیرک . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ) (فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحذق شود.
-
تنطع
لغتنامه دهخدا
تنطع. [ ت َ ن َطْ طُ ] (ع مص )دور درشدن در سخن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). دور درشدن در سخن و به غور نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). تعمق کردن در سخن و از مخرج ادا کردن آن را و ریزه کاری نمودن در آن . (ناظم الاطباء). و در ...