کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
غرامت زده
لغتنامه دهخدا
غرامت زده . [ غ َ م َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کسی که غرامت کشد. تاوان زده . تاوان کشیده .
-
تغریم
لغتنامه دهخدا
تغریم .[ ت َ ] (ع مص ) بر کسی تاوان کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). وام دار و تاوان زده گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ملزم ساختن کسی را به ادای دین یا تاوان و جز اینها. (از اقرب الموارد).
-
زیان دادن
لغتنامه دهخدا
زیان دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) خسارت وارد آوردن . || تاوان دادن . (ناظم الاطباء).
-
مصادرة
لغتنامه دهخدا
مصادرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع مص ) مطالبه . (منتهی الارب ). مطالبه کردن چیزی را از کسی . (ناظم الاطباء). مطالبه کردن . (از اقرب الموارد). تاوان فرمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تاوان فرمودن کسی را بر مال . (ناظم الاطباء). باژگیری . (مهذب الاسماء). تاوا...
-
جزای نقدی
لغتنامه دهخدا
جزای نقدی . [ ج َ ی ِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جریمه . تاوان .
-
قابض جریمه
لغتنامه دهخدا
قابض جریمه . [ ب ِ ض ِ ج َ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) کسی که تاوان و جریمه در نزد وی جمع میشود. (ناظم الاطباء).
-
معلقة
لغتنامه دهخدا
معلقة. [ م َ ل ُ ق َ ] (ع اِ) تاوان و دیت آدم کشی . (ناظم الاطباء).
-
غرم
لغتنامه دهخدا
غرم . [ غ ُ ] (ع اِ) هرچه ادایش لازم باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || وام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || تاوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غرامت . خلیل گوید: «الغرم لزوم نائبةفی مال من غیر جنایة». (اقرب الموارد) : چند فرعونا کشی ب...
-
عهده داری
لغتنامه دهخدا
عهده داری . [ ع ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) به عهده داشتن و تعهد. (فرهنگ فارسی معین ). تقبل .پذیرفتاری . تاوان داری . || ضمان . ضمانت .
-
گروگان دادن
لغتنامه دهخدا
گروگان دادن . [ گ ِ رَ / رُو دَ ] (مص مرکب ) چیزی را به گرو سپردن . چیزی را به رهن کسی دادن : بیک تن ده از روم تاوان دهی روان را و جان راگروگان دهی .فردوسی .
-
غرامت ستدن
لغتنامه دهخدا
غرامت ستدن . [ غ َ م َ س ِ ت َ دَ ] (مص مرکب ) تاوان گرفتن . غرامت گرفتن . غرامت کردن . غرامت ستاندن . رجوع به غرامت ستاندن شود.
-
تابان
لغتنامه دهخدا
تابان . (اِ) تاوان [ تبدیل «واو» به «ب » ]. غرامت : هابیل گفت مرا در این تابان نیست . (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 2 ص 136).
-
ترجمان دادن
لغتنامه دهخدا
ترجمان دادن . [ ت َ ج ُ دَ ] (مص مرکب ) تاوان دادن : گفتمش افراسیاب تیغ و گشتم منفعل خواندمش نوشیروان عدل و دادم ترجمان .ظهوری (از آنندراج ).
-
اشتراف
لغتنامه دهخدا
اشتراف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بر پای خاستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند شدن . (زوزنی ). || (اِ) جریمه . جزای نقدی . تاوان .
-
مغرم
لغتنامه دهخدا
مغرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) تاوان دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ). غَرم . غرامة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : و من الاعراب من یتخذ ما ینفق مغرماً و یتربص بکم الدوائر علیهم دائرة السوء واﷲ سمیع علیم . (قرآن 99/9). ام تسئلهم اجراً فهم من ...