کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاند
لغتنامه دهخدا
تاند. (اِخ ) (گردنه ٔ...) معبر سخت آلپ ساحلی ، در میان راه «نیس » به «تورن » .
-
واژههای همآوا
-
تعند
لغتنامه دهخدا
تعند. [ ت َ ع َن ْ ن ُ ] (ع مص ) عناد کردن و ستیزه کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
تانستن
لغتنامه دهخدا
تانستن . [ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص ) مخفف توانستن و بر این قیاس است تانست و تاند و تانم . (از فرهنگ رشیدی ). رجوع به فرهنگ نظام شود. گیلکی «تنستن » (توانستن )». (حاشیه ٔ برهان چ معین ذیل کلمه ٔ تانست ). رجوع به توانستن شود. تانَد مختصر تواند باشد. (برهان...
-
غاوش
لغتنامه دهخدا
غاوش . [ وُ / وَ ] (اِ) غاووش . غاوشو. در فرهنگ اسدی آمده : آن خیارکه برای تخم بگذارند تا بزرگ شود. (فرهنگ اسدی ). خیار بزرگی که برای تخم نگاهدارند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : فالیزدولتت را چون وقت زرع باشداز پیکر مه و مهر آرد سپهر غاوش . شمس ...
-
دوتاه
لغتنامه دهخدا
دوتاه . [ دُ ] (ص مرکب ) مضاعف . (ناظم الاطباء). ضعف . (ناظم الاطباء) (دهار) (زمخشری ). || دولا؛ جامه ٔ دوتاه دار. (یادداشت مؤلف ). || دولا و خمیده و منحنی و دوتو. (آنندراج ). چفته .خم . خم شده . کوژ. کوز. دوتا. دوته . (یادداشت مؤلف ).مقابل آخته و ...
-
سپندان
لغتنامه دهخدا
سپندان . [ س ِ / س َ پ َ ] (اِ) خردل و آن تخمی است دوایی . (از غیاث ) (آنندراج ) (برهان ) (صحاح الفرس ): خرفق ؛ خردل فارسی بلغت اهل شام و بمصر به حشیشة السلطان شهرت دارد و آن نوعی از سپندان است که برگش عریض باشد. (منتهی الارب ) : مریخ دلالت کند بر سپ...
-
معاذ
لغتنامه دهخدا
معاذ. [ م َ ] (ع مص ) پناه بردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- معاذاﷲ ؛ کلمه ٔ انکار یعنی پناه می برم به خدا و این کلمه را در انکار شدید گویند مانند کلمه ٔ برکست و یا برگست و ژگس . (ناظم الاطباء). معاذ مصدر ...
-
گشاده
لغتنامه دهخدا
گشاده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف ) باز. مقابل بسته . مفتوح : هرج الباب ؛ گشاده گذاشت در را. (منتهی الارب ) : گشاده در هر دو آزاده وارمیان کوی کندوری افکنده خوار. ابوشکور.چو خسرو [ پرویز ] گشاده در باغ دیدهمه چشمه ٔ باغ پرماغ دید. فردوسی .سرایش را دری بی...
-
نردبان
لغتنامه دهخدا
نردبان . [ ن َ ] (اِ) نردبام (شیرازی ). نوردبان (اصفهانی ). کردی دخیل : نردووان ، (درجه ، نردبان )، نردوآن ، اردوان ، گیلکی دخیل : نردبام ، تهرانی : نوردبون ، در اراک : نردونگ ، ظاهراً از:نرد (نورد) + بان (= بام ). دو چوب یا آهن عمودی که در میان آنها...
-
نگاه داشتن
لغتنامه دهخدا
نگاه داشتن . [ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) محافظت کردن . پاسبانی کردن . (ناظم الاطباء). حفظ کردن . پاسبانی کردن . (فرهنگ فارسی معین ). صیانت کردن : و آنجا دژی است بر کوه نهاده و آنجا مسلمانند که باژ ستانند و راه نگاه دارند. (حدود العالم ). و هر روزی هزار مر...
-
نورد
لغتنامه دهخدا
نورد. [ ن َ وَ ] (ص ) درخورنده . (لغت فرس اسدی ص 86) (اوبهی ). درخور. پسندیده . (صحاح الفرس ص 84) (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ). لایق . (غیاث اللغات ) (برهان قاطع). پسندکرده شده . (برهان قاطع). مناسب . (انجمن آرا) (آنندراج ). زیبا. (فر...
-
توختن
لغتنامه دهخدا
توختن . [ تو ت َ ](مص ) توزیدن . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). این لغت از اضداد است . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) . خواستن . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ). جُستن . (برهان ). خواستن و آرزو کردن و جستن و جستجو نم...
-
ادیب فراهانی
لغتنامه دهخدا
ادیب فراهانی . [ اَ ب ِ ف َ ] (اِخ ) محمدصادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک فرزند حاجی میرزا حسین نوه ٔمیرزا معصوم محیط برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وزیر مشهور محمدشاه است . وی در 14 محرم 1277 هَ . ق . متولد شده علوم ادبی زمان را نزد اساتید ...