کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیب،بیب بیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
باب المردوم
لغتنامه دهخدا
باب المردوم . [ بُل ْ م َ ] (اِخ ) از دروازه های طلیطله است که آنرا بلهجه ٔ محلی باماله «بیب » (باب ) مردوم خوانند ودر نزدیک آن کنیسه ٔ کوچکی است که آن را «کنیسه ٔ بیب مردوم » نامند. (الحلل السندسیه ج 1 حاشیه ٔ ص 437).
-
جهرود
لغتنامه دهخدا
جهرود. [ ج َ ] (اِخ ) یکی از قصبات شهر قم که مشتمل بر 37 دیه و مزرعه است . بیب بن جودرز [ گودرز ] آنرا بنا کرده و آنرا ویرود نام کرده است ، بعد از مدتی «که رود» گفتند و پس از آن معرب گردانیدند و گفتند«جهرود». (تاریخ قم ص 58، 69).
-
شیذاریند
لغتنامه دهخدا
شیذاریند. [ ] (اِخ ) از طسوج طبرش است . (تاریخ قم ص 17) : فاردان و شیذاربند، این هر دو دیه بیب بن جودرز بنا کرده است و در موضع شیذاریند اسب کره ٔ اشقر ازبهر او زین کردند که پیش از آن بر آن زین ننهاده بودند و آن موقع «شیذین باز» میخواندند وبعد از مدتی...
-
شادمانه گشتن
لغتنامه دهخدا
شادمانه گشتن . [ ن َ / ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) شادمانه شدن . شادمانه گردیدن : دیگر روز امیر بر تخت نشست رضی اﷲ عنه در صفه ٔ بزرگ و پیشگاه ، و وزیر و ارکان دولت و اولیا و حشم بدرگاه آمدند، سخت شادمانه گشتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 517).کس از آن جمله ش...
-
ساسفجرد
لغتنامه دهخدا
ساسفجرد. [ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) دهی است از رستاق رودبار قم . (تاریخ قم ص 136). ساسفجرد ایضاً بیب [ بن جودرز ] بناکرده است و بر عمارت آن مردی نام او بشتاسف موکل کرده است ، پس در این هر دو نام تخفیف کردند و غلبه کردند و تغییر کردند گفتند ساسفجرد، و در اص...
-
ساوه
لغتنامه دهخدا
ساوه . [ وَ ] (اِخ ) شهر قدیم مرکز شهرستان ساوه است . این شهر در 50 درجه و 18 دقیقه ٔ طول شرقی گرینویچ و 35 درجه و یک دقیقه ٔ عرض شمالی در ارتفاع 960 متر در 140 کیلومتری جنوب باختر تهران و 90 هزارگزی شمال باختر قم واقع گردیده است . موقعیت طبیعی شهر ج...
-
راوند
لغتنامه دهخدا
راوند. [ وَ ] (اِخ ) شهری است نزدیک کاشان و اصفهان که حمزه گفته است اصل آن راهاوند بمعنی خیر مضاعف است . (از معجم البلدان ج 4). نام قصبه ای است از بخش مرکزی شهرستان کاشان واقع در یازده هزارگزی شمال باختری کاشان ؛ سر راه شوسه ٔ کاشان بقم . این قصبه در...
-
فنیقیه
لغتنامه دهخدا
فنیقیه . [ ف ِ قی ی َ ] (اِخ ) فنیقی ها ملتی بودند سامی نژاد که تقریباً در دوهزاروپانصد سال پیش از میلاد از عربستان سر برآورده و بعدها بین دریای مغرب و جبل لبنان سکنی گزیدند. خود فنیقیها می گفته اند که موطن اصلی آنها سواحل خلیج فارس بوده . فنیقیه معر...
-
ناودان
لغتنامه دهخدا
ناودان . (اِ مرکب ) (از: ناو + دان ، پسوند ظرف ) گنابادی : نودون ، کردی : نوین ، نوینا (راه آب سنگی )، ناو (ناودان ، راه آب )، و نیز کردی : نودان (مجرای آب )، جائی که در آن ناو (ممرّ سفالین آب )،گذارند، مجازاً ممرّ آب (اطلاق محل به حال )، ممرّ خروج آ...