ساسفجرد. [ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) دهی است از رستاق رودبار قم . (تاریخ قم ص 136). ساسفجرد ایضاً بیب [ بن جودرز ] بناکرده است و بر عمارت آن مردی نام او بشتاسف موکل کرده است ، پس در این هر دو نام تخفیف کردند و غلبه کردند و تغییر کردند گفتند ساسفجرد، و در اصل بشتاسفگرد بوده است . و قومی دیگر گویند که این دیه بشتاسف ملک بناکرده است . و طایفه ای دیگر گویند که معنی این دیه بزبان عجم «شاه اسف کرده » بوده است ، یعنی ملک اسب خود اینجا براند، پس این دیه را بدین نام کردند. (تاریخ قم ص 85). شاسفجرد [ با شین معجمه ] از طسوج رودبار. (همان کتاب ص 114). شاشگرد حالیه نزدیک منظریه ٔ قم . (فهرست همان کتاب از سید جلال تهرانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.