کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بکاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بکاشتن
لغتنامه دهخدا
بکاشتن . [ ب ِ ت َ ] (مص ) کاشتن . رجوع به کاشتن شود.
-
جستوجو در متن
-
بکاریدن
لغتنامه دهخدا
بکاریدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) بکاشتن . کاشتن . کاریدن . رجوع به کاشتن و کاریدن شود.
-
بکشتن
لغتنامه دهخدا
بکشتن . [ ب ِ ک ِ ت َ ] (مص ) کشتن . بکاشتن : که هرکس که تخم جفا را بکشت نه خوش روز بیند نه خرم بهشت . فردوسی .و رجوع به کشتن و کاشتن شود.
-
تحلم
لغتنامه دهخدا
تحلم . [ ت َح َل ْ ل ُ ] (ع مص ) حلم نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به تکلف بردباری نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || آکنده و فربه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || تحلم مال ؛ فربه شدن شتران . || تح...