کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوارج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بوارج
لغتنامه دهخدا
بوارج . [ ب َ رِ ] (ع اِ) ج ِ بارجة. دریازنان . (یادداشت بخط مؤلف ). دزدان دریایی : فقطع میدوهم لصوص الدیبل و البوارج اصحاب بیره . (الجماهر ص 48). و بین غب سرندیب فی ارض البوارج من الساحل . (الجماهر ص 173). رجوع به بارجه شود.
-
جستوجو در متن
-
غب سرندیب
لغتنامه دهخدا
غب سرندیب . [ ؟ س َ رَ ] (اِخ ) نام موضعی در ارض بوارج از کنار دریا. رجوع به الجماهر ص 173 و ذیل همان کتاب ص 7 شود.
-
بارجة
لغتنامه دهخدا
بارجة. [ رِ ج َ ] (معرب ، اِ) کشتی بزرگ جنگی . (منتهی الارب ). ج ، بوارج . جهاز یا کشتی بزرگ جنگی . (آنندراج ). ساختمان بزرگ جنگ . (دِمزن ). بیرونی گوید: کلمه ٔ هندیست از ریشه ٔ «بیره » تعریب شده است و آنرا بر بوارج جمع بسته اند. و چون راهزنان دریائی...