کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بندرگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بندرگاه
لغتنامه دهخدا
بندرگاه . [ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) لنگرگاه کشتی در کنار دریا. (فرهنگ فارسی معین ). بندر. (ناظم الاطباء). پهنه ای از آب در کنار ساحل که دارای عمق کافی برای ورود کشتیها است و موقعیت آن (اعم از طبیعی یا مصنوعی ) نسبت به اوضاع ساحلی چنان است که کشتیها را از...
-
بندرگاه
لغتنامه دهخدا
بندرگاه . [ ب َ دَ ] (اِخ ) بندری از دهستان حومه است که در بخش مرکزی شهرستان بوشهر واقع است . و 266 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
بندرگاه
لغتنامه دهخدا
بندرگاه . [ ب َ دَ ] (اِخ ) دهی است جزودهستان طارم علیا بخش سیروان شهرستان زنجان و دارای 113 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
جستوجو در متن
-
بالاموس
لغتنامه دهخدا
بالاموس . [ م ُ ] (اِخ ) صورتی از نام پالاموس از شهرهای دریایی کتلونیه از نواحی اندلس . بندرگاه مهمی دارد. و رجوع به حلل السندسیة ج 2 ص 199 و 185 شود.
-
اوستیا
لغتنامه دهخدا
اوستیا. [ اُ ] (اِخ ) شهری است قدیمی در ایتالیا بر مصب تیبره . در قرن 4 ق . م . برای حفاظت رم ساخته شد و بندرگاه رم گردید. پس از قرن سوم م . رو به انحطاط گذاشت . (دایرةالمعارف فارسی ).
-
کوتم
لغتنامه دهخدا
کوتم . [ ک َ ت َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است از آن آنسوی رودیان به گیلان . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 149). شهرکی است از نواحی گیلان و هبةاﷲبن ابی المحاسن بن ابی بکر جیلانی ابوالحسن - یکی از زهاد دقیق النظر در ورع و اجتهاد - بدانجا منسوب است . (از معجم ...
-
فار
لغتنامه دهخدا
فار. (فرانسوی ، اِ) مناره ٔ بحری . خشبه . (یادداشت بخط مؤلف ). برجی که در بندرگاه ها در میان آب یا در کرانه برپا کنند و شب بر آن چراغی افروزند تا کشتیها راه خود را بیابند. فانوس دریایی . چراغ بندر. فار در این معنی از زبان فرانسوی گرفته شده است . اصل...
-
جزیره ٔ آبسکون
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ آبسکون . [ ج َ رَ ی ِ ب ِ ] (اِخ ) نام جزیره ٔ واقع در بحر خزرکه بندرگاه شهر گرگان و استرآباد بوده و بظاهر در طی قرن هفتم آب آنرا فراگرفته و پوشانده است . برای تفصیل بیشتر رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 404 شود.
-
بارانداز
لغتنامه دهخدا
بارانداز.[ اَ ] (اِ مرکب ) قسمتی از ساحل و یا بندرگاه و یا منزلی از راه که چارواداران یا کشتی ها و یا دیگر وسایل حمل و نقل مال التجاره و بار خود از ستور فروگیرند. قدسی گوید : از خس و خار درین دشت صدا می آیدکه درین منزل پرخوف مکن بارانداز. (از آنندراج...
-
بالطه لیمانی
لغتنامه دهخدا
بالطه لیمانی . [ طَ ] (اِخ ) لنگرگاه کوچکی در بغاز بسفر بین حصار روم ایلی و قریه یوماجی . نام قدیم این بندرگاه فیدیالیا بود، اما پس از فتح آن ناحیه به دست سلیمان بک پسر بالطه جی پاشا، این نام به آن داده شد. و نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
بوشهر
لغتنامه دهخدا
بوشهر. [ ش ِ ] (اِخ ) شهر بوشهر. مرکز شهرستان بوشهر است که در انتهای شمال باختری شبه جزیره ٔ بوشهر واقع شده است . محل اولیه ٔ شهر مزبور در 12کیلومتری محل فعلی و نام آن ری شهر بوده که در زمان نادرشاه از لحاظ مناسب بودن محل برای بندرگاه و ساختمان شهر، ...
-
عین الهم
لغتنامه دهخدا
عین الهم . [ ع َ نُل ْ هََ م م ] (اِخ ) قصبه ٔ کوچکی است ، و آن بندرگاه آمل بود که رودخانه ٔ هراز در آنجا به دریای خزر وارد میشود. نام آن را معمولاً «اهلم »نوشته اند. این بندر از جهت وسعت اهمیتی نداشت ، و سادات آنجا از بازماندگان فخرالدین بن قوام الد...
-
شال
لغتنامه دهخدا
شال . (اِخ ) تپه ... یا شغال تپه نام تپه ای باشد در مازندران واقع در شمال قراتپه و تپه ٔ اخیر دارای 140 خانوار جمعیت است و بندرگاه کوچکی در خلیج استراباد داردکه در دو میلی شمال آن واقع و موسوم به کناره است واز قراتپه به اشرف شش میل است . (از سفرنامه ...
-
قلهات
لغتنامه دهخدا
قلهات . [ ق ُ ] (اِخ ) شهری است بندری بر ساحل دریا در عمان . (نخبة الدهر دمشقی ص 218). شهری است در عمان در کنار دریا که بیشتر کشتیهای هند در آن لنگر می اندازند و اینک به صورت بندرگاه درآمده است . شهری است آباد و پرجمعیت و عمارت آن قدیمی نیست و گمان ن...