بندرگاه . [ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) لنگرگاه کشتی در کنار دریا. (فرهنگ فارسی معین ). بندر. (ناظم الاطباء). پهنه ای از آب در کنار ساحل که دارای عمق کافی برای ورود کشتیها است و موقعیت آن (اعم از طبیعی یا مصنوعی ) نسبت به اوضاع ساحلی چنان است که کشتیها را ازباد امواج و جریانهای محلی محفوظ میدارد. بندرگاههای بزرگ ، با باراندازها، اسکله ها، لنگرگاهها و تعمیرگاهها مجهزند. (دایرة المعارف فارسی ). || بازار. || معبر و گذرگاه . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.