کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطریق دیگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ابن بطریق
لغتنامه دهخدا
ابن بطریق . [ اِ ن ُ ب ِ ] (اِخ ) ابوالحسن یا ابوالحسین بن حسن بن حسین بن علی بن محمدبن یحیی بطریق الحلی . محدث و عالم شیعی بمائه ٔ ششم هجری . او راست : کتاب خصایص در مناقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام و به طبع رسیده . کتاب العمدة فی عیون صحاح الأخ...
-
ابن بطریق
لغتنامه دهخدا
ابن بطریق . [ اِ ن ُ ب ِ ] (اِخ ) اوطوقیوس یا افتیخوس سعیدبن بطریق فسطاطی مسیحی (263-328 هَ .ق .). از اطبای مشهور زمان خویش و بطریق اسکندریه . او راست کتبی چند در طب و نیز تاریخی به نام نظم الجوهر در تاریخ سلاطین و خلفا و نصرانیت و بطارقه و اعیاد نصا...
-
تل بطریق
لغتنامه دهخدا
تل بطریق . [ ت َل ْ ل ُ ب َ ](اِخ ) شهری بود به سرزمین روم در ناحیه ٔ مرزی ، سیف الدولةبن حمدان آنرا ویران کرد. (از معجم البلدان ).
-
قیاس بطریق اولی
لغتنامه دهخدا
قیاس بطریق اولی . [ س ِ ب ِ طَ ق ِ اَ / اُو لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) رجوع به قیاس اولویت شود.
-
جستوجو در متن
-
پاتریارش
لغتنامه دهخدا
پاتریارش . (اِخ ) نامی که درتورات به نخستین رؤسای خانواده ها میدادند. || شیوخ و آباء. || لقب رئیس کلیسای یونانی و بعض کلیساهای دیگر. و بطْریق معرّب آن است .
-
ابن البطریق
لغتنامه دهخدا
ابن البطریق . [ اِ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) ابوزکریا یحیی بن بطریق . یکی از نَقَله و مترجمین از لغات دیگر به زبان عربی . پدر او بطریق نیز از مترجمین بوده و منصور خلیفه او را بنقل اجزائی از کتب قدیمه گماشته است . و ابن الندیم گوید ابن بطریق را مأمون خلیفه ...
-
قیاس اولویت
لغتنامه دهخدا
قیاس اولویت . [ س ِ اَ / اُو ل َ وی ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فقه ) هرگاه حکم یک موضوع درقوانین موضوعه ذکر شده باشد، و حکم موضوع دیگر ذکر نشده باشد ولی وقتی که این دو موضوع را با هم بسنجیم بنظر میرسد که موضوع مسکوت الحکم نسبت به موضوع مع...
-
ساری
لغتنامه دهخدا
ساری . (هندی ، اِ) به زبان هندی فوطه و میزری را گویند که زنان آن ملک بپوشند. یک سر آن را ته بند سازند و سر دیگر را مقنعه . (جهانگیری ). لباس اهل دکن است . و زنان آنجا یک سر آن را بطریق فوطه و لنگی برکمر بندند و سر دیگر آنرا مانند مقنعه و روپاک بر سر ...
-
یوحنا القس
لغتنامه دهخدا
یوحنا القس . [ ] (اِخ ) ابن یوسف بن حارث بن بطریق القس . کتاب اصول اقلیدس و دیگر کتب هندسه را تدریس می کرد. از یونانی نیز ترجمه و نقل داشته است . از آثار اوست : 1- کتاب اختصار جدولین در هندسه . 2- کتاب مقالة فی البرهان علی انه متی وقع خط مستقیم علی خ...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) آوجی از علماء دوران سلطنت الجایتو بود:... در میان اشخاص معروفی که در عهد الجایتو مقتول شدند... تاج الدین آوجی است که شیعه ٔ متعصبی بود و کوشش بسیار می نمود که الجایتو را بطریق حقه ٔ امامیه وارد سازد، لکن آنچه تاج الدین ...
-
پاغر
لغتنامه دهخدا
پاغر. [ غ ُ ] (اِ مرکب ) پیلپا. داءُالفیل . پاغره .کلن . و آن مرضی است که چون آدمی بدان دچار گردد پای آماس کند تا همچند خیکی شود. مرضی است که پای آدمی مقابل بخیکی میشود و آنرا بعربی داءالفیل خوانند. || و بعضی گویند زحمتی و آزاری است که بسبب زحمت دیگر...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حمدان بن سنان نیشابوری مکنی به ابوجعفر. او از مشاهیر عرفای اواخر مائه ٔ سیم و اوایل مائه ٔ چهارم هجریه است مولد و منشاء وی نیشابور و هم در آن ملک ساکن و در عداد بزرگان این قوم معدود بود و بصحبت ابوعثمان حیری و ابوحفص حداد ...
-
وادی طفوان
لغتنامه دهخدا
وادی طفوان . [ ] (اِخ ) موضعی است بین راه و مکه و مدینه که نام دیگر آن طفوه راثق و در 23 فرسنگی بدر واقع است : از مکه تا مدینه دویست و شصت میل که هشتاد و شش فرسنگ و دو میل باشد و بطریق البدر از مکه بدیه حی سه فرسنگ از آنجا بمغاره ٔ ابوبکر و عثمان (رض...
-
اکل
لغتنامه دهخدا
اکل . [ اَ ] (ع مص ) خوردن چیزی را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || کندن . (از اقرب الموارد). || معدوم ساختن چیزی را. در حدیث است : الحسد یاکل الایمان کما تأکل النار الحطب . (ناظم الاطباء). نابود ساختن . (از اقرب الموارد). نابود ساختن آتش هیزم ...