کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگستوانور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برگستوانور
لغتنامه دهخدا
برگستوانور. [ ب َ گ ُس ْت ْ وان ْ وَ ] (ص مرکب ) برگستواندار. تن به برگستوان پوشیده . در برگستوان رفته . با پوشش جنگ : مرا گفته بود او که با صدهزارزره دار و برگستوانور سوار. فردوسی .سپاهش فزون نیست از صدهزارعنان پیچ وبرگستوانور سوار. فردوسی .طلایه بف...
-
جستوجو در متن
-
زره دار
لغتنامه دهخدا
زره دار. [ زَ رِ / زِ رِه ْ ] (نف مرکب ) زره دارنده . دارای زره . (فرهنگ فارسی معین ). زره پوش . (فرهنگ فارسی ایضاً) (ناظم الاطباء): رجل دارع ؛ مرد زره دار. (منتهی الارب ). زره پوشیده . (ناظم الاطباء) : پس پشت ایشان ز رومی سران زره دارو مردان جنگ آور...
-
آزاده
لغتنامه دهخدا
آزاده . [ دَ / دِ ] (ص ) آنکه بنده نباشد. حرّ. حرّه . آزاد. آزادمرد. مقابل بنده و عبد. ج ، آزادگان : ز مادر همه مرگ را زاده ایم همه بنده ایم ارچه آزاده ایم . فردوسی .چه گفت آن سخنگوی آزاده مردکه آزاده را کاهلی بنده کرد. فردوسی .از ایران جز آزاده هرگز...