کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برهم نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حساب برهم زدن
لغتنامه دهخدا
حساب برهم زدن . [ ح ِ ب َ هََ زَ دَ ] (مص مرکب ) پریشان کردن و سررشته ٔ حساب از دست دادن : شکرلب میشنید و دم نمی زدحساب ناز را برهم نمی زد. سلیم (از آنندراج ) (ارمغان آصفی ).|| تقلب کردن در حساب . || جر زدن در قمار.
-
جستوجو در متن
-
ورهم
لغتنامه دهخدا
ورهم .[ وَ هََ ] (حرف اضافه + اسم ) || برهم .- ورهم نهادن ؛ برهم نهادن . (ناظم الاطباء).
-
خره نهادن
لغتنامه دهخدا
خره نهادن . [ خ َ رَ / رِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) برهم نهادن و ردیف کردن چیزی چون آجر و خشت و چوب .
-
نضد
لغتنامه دهخدا
نضد. [ ن َ ] (ع مص ) برهم نهادن . (از ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). برهم نهادن رخت را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). روی هم قرار دادن متاع را . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ) نظم . ترتیب ....
-
حدوق
لغتنامه دهخدا
حدوق . [ ح ُ ] (ع مص ) گشادن و برهم نهادن چشمان را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
ردن
لغتنامه دهخدا
ردن . [ رَ ] (ع مص ) دود کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برهم نهادن کالا. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (از اقرب الموارد). بر یکدیگر نهادن رخت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || برهم تافتن .(از منتهی ال...
-
توضیع
لغتنامه دهخدا
توضیع. [ ت َ ] (ع مص ) فرومایه و ناکس گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پنبه ٔ زده در جامه نهادن . (زوزنی ). جبه بردوختن بعد پنبه نهادن در آن . || برهم پیچیدن شترمرغ بیضه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الا...
-
رکم
لغتنامه دهخدا
رکم . [ رَ ] (ع مص ) برهم نشاندن و فراهم آوردن چیزی را بر چیزی تا توده گردد، مانا به توده ٔ ریگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). برهم نهادن . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). برهم نشاندن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
-
اختصاف
لغتنامه دهخدا
اختصاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بچیزی چسبانیدن . خصف وَرَق بر تن ، با برگ پوشانیدن برهنه ای ، خویش را. برهم نهادن و چسبانیدن برگها را یکان یکان بر بدن تا عورت بنظر نیاید: اختصف الورق علی البدن .
-
تیتان ها
لغتنامه دهخدا
تیتان ها. (اِخ ) پسران اورانوس و گئا، در اساطیر یونان . که برضد خدایان شوریدند و سپس بر آن شدند که با برهم نهادن کوهها نردبانی بسازند تا بدان وسیله به آسمان صعود کنند ولی ژوپیتر خدای خدایان آنان را سوزاند. (لاروس ). رجوع به مزدیسنا ص 27 و قاموس الاعل...
-
انبار نهادن
لغتنامه دهخدا
انبار نهادن . [ اَم ْ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) ذخیره کردن . انبار کردن : وآنگه به تبنگوی کش اندرسپردْشان ورزآنکه نگنجند بدو در فشردْشان بر پشت نهدْشان و سوی خانه بردْشان وز پشت فروگیرد و برهم نهد انبار. منوچهری .نخلها بر کوه و کندو و شجرمی نهند از ش...
-
تدثیر
لغتنامه دهخدا
تدثیر. [ ت َ ] (ع مص ) آشیان نیکو بکردن مرغ . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). درست ساختن مرغ آشیانه ٔ خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برهم نهاده شدن سنگها بر قتیل . (منتهی الارب ). سنگ نهادن بر روی کشته .(ناظم الاطباء). |...
-
تلبد
لغتنامه دهخدا
تلبد. [ ت َ ل َب ْ ب ُ ] (ع مص ) درآمدن بعض پشم و مانند آن دربعضی و بهم چفسیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برهم نشستن . (آنندراج ). || سینه بر زمین نهادن مرغ و لازم گرفتن جای را (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ا...
-
قنطرة
لغتنامه دهخدا
قنطرة. [ق َ طَ رَ ] (ع مص ) بشهر و ده جای گرفتن و ترک بادیه کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || مالک مال بقنطار شدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). مالک شدن مال فراوانی را که گویی با قنطار سنجیده شود. (اقرب الموارد). || دیر ماندن و بجایی...
-
تقلیف
لغتنامه دهخدا
تقلیف . [ ت َ ](ع مص ) برهم دوختن تخته های کشتی و به قیر اندودن درزهای آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هسته دورکرده گنجینه نهادن خرما را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || (اِ) خرمای هسته دورکرده ، ...