کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بحبوحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بحبوحة
لغتنامه دهخدا
بحبوحة. [ ب ُ ح َ ] (ع اِ) میان و وسط هر چیزی . (ناظم الاطباء). وسط مکان .اصل و میان چیزی . بحبوح . (منتهی الارب ).- بحبوحةالجنة ؛ میان بهشت . (مهذب الاسماء): من سره ان یسکن بحبوحة الجنة فلیلزم الجماعة. (حدیث ).- بحبوحةالدار ؛ میان سرای . خیاره . (تا...
-
جستوجو در متن
-
بحابح
لغتنامه دهخدا
بحابح . [ ب َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بحبوحه . میان سراها. (ناظم الاطباء). و رجوع به بحبوحه شود.
-
بحبوح
لغتنامه دهخدا
بحبوح . [ ب ُ ] (ع اِ) اصل و میان چیزی و وسط آن ، یقال هو فی بحبوح الکرم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). وسط کاری و امری . بحبوحة. (منتهی الارب ). و رجوع به بحبوحة شود.
-
گیراگیر
لغتنامه دهخدا
گیراگیر. (اِ مرکب ) مرکب از:گیر به معنی گیرنده و گرفتن + الف اتصال یا (میانوند) + گیر مکرر. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). گرفتگی سخت . (ناظم الاطباء). هنگام گیرودار. || در لحظه ٔ حساس . در لحظه ٔ اخیر. (یادداشت به خط مؤلف ). || غوغا و همهمه و شور. (نا...
-
حاق
لغتنامه دهخدا
حاق . [ حاق ق ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از حق . نفس الامر. حقیقت امرو مغز آن . اصل شی ٔ: حاق واقع، حاق ّ مسئله ، حاق مطلب این است . || وسط چیزی . (منتهی الارب ). میان چیزی . (غیاث اللغات ): سقط علی حاق رأسه ؛ آنکه با سر افتد. || جئته فی حاق الشتاء. (من...
-
گیر و دار
لغتنامه دهخدا
گیر و دار. [ رُ ] (اِمص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از: دو فعل گیر (گرفتن ) به اضافه ٔ واو عطف و فعل دار (داشتن ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). اخذ و ضبط. || اختلاط بانگهای مبارزان ، و شور و غوغای آنها. (ناظم الاطباء) : برآمد ز آوردگه گیر و دارنبیند بدان ...
-
جعفریه
لغتنامه دهخدا
جعفریه . [ ج َ ف َ ری ی َ ] (اِخ ) امام زاده جعفر در خیابان هاتف شهر اصفهان روبروی بقعه ٔ امامزاده اسماعیل واقع شده و بنائی هشت ضلعی و آجری است دارای گنبدی با تزیینات آجر و کاشی . این بنا از آثار دوران مغول (زمان سلطنت ابوسعید بهادر) است و به سال 725...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسن الجاربردی یا چارپردی شافعی ملقب به ابوالمکارم فخرالدین . و پدر او الامام السعید حسن الجاربردی نزیل تبریز است . احمد از علمای رأس مائه ٔ ثامنه ٔ هجریه ٔ قمریه و معاصر محمدبن تاج الدین علی ساوی وزیر است ، چنانکه شرح شاف...
-
شمس الدین
لغتنامه دهخدا
شمس الدین . [ ش َسُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن قیس رازی . معروف به شمس قیس رازی . دانشمند و ادیب قرن هفتم هجری (وفات پس از 628). وی از مردم ری بود و مدتی دراز در ماوراءالنهر وخراسان اقامت داشت . در 601 تا پنج شش سال بعد در بخارا و در 614 در مرو بود. در سال...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبادبن قیس بن ثعلبة بکری . مکنی به ابی منذر و ابوبجیر. از حکیمان و دلیران و بزرگان و شاعران عرب است در جاهلیت . وی در جوانی امارت بنی ضبیعة داشت و جنگ معروف بسوس بزمان وی ببود. و او با چندقبیله از بکر، که یشکر و عجل و قیس از ...
-
طهماسب
لغتنامه دهخدا
طهماسب . [ طَ ] (اِخ ) (شاه طهماسب دوم ) ابن شاه سلطان حسین صفوی . وی دهمین پادشاه از پادشاهان سلسله ٔ صفویه بوده و از سال 1135 تا 1144 هَ . ق . پادشاهی کرده است . مدت ده سال ِ سلطنت وی شش سالش در زمان غلبه ٔ افغان و چهار سال دیگرش هم در بحبوحه ٔ اقت...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن خالد ضریر بغدادی مکنی به ابوسعید. یاقوت گوید: رأیت فی فوائد ابی الحسین احمدبن فارس بن زکریا اللغوی صاحب کتاب المجمل ما صورته : وجدت فی تفسیر ابی موسی محمدبن المثنی العنزی و لم اسمعه ، حدثنی ابومعاویة الضریر محمدبن حازم حد...
-
طباطبائی
لغتنامه دهخدا
طباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) علی بن محمد. صاحب شرح کبیر موسوم به ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل در فقه امامیه . این کتاب در دو جلد با مختصرالنافع ابی قاسم حلی در تهران بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1226). در روضات الجنات آمده : الن...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن ابی طاهر الاسفراینی مکنی به ابوحامد. امام اصحاب حدیث به بغداد. و ثعالبی در یتیمه ذکر او آورده و گوید: و هو صدر فقهاء البغداد. و انه بلغ من الفقه و التدریس مبلغاً تشیر الیه الأنامل و تثنی علیه الخناصر... و من هو من افراد هذ...