کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازبینى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بازدیدن
لغتنامه دهخدا
بازدیدن . [ دی دَ ] (مص مرکب ) دوباره دیدن . وادیدن . دیگرباره دیدن . مشاهده کردن : اگر بازبینم ترا شادمان پر از درد گردد دل بدگمان . فردوسی .برو زود کانجا فتاده ست اوی مگر بازبینیش یک باره روی . فردوسی .دریغ آن نبرده سوار دلیرکه بازش ندید آن خردمند ...
-
نی
لغتنامه دهخدا
نی . (حرف ربط، شبه جمله ) نه . حرف نفی است . رجوع به نه شود : دل پارسی باوفا کی بودچوآری کند رای او نی بود. فردوسی .سر از راه پیچیده و داد نی ز یزدان و نیکی به دل یاد نی . فردوسی .ببرم سر خسرو بدهنرکه نی پای باد امر او را نه سر. فردوسی .نه آتش پرستند...
-
سابق الدین
لغتنامه دهخدا
سابق الدین . [ ب ِ قُدْ دی ] (اِخ ) (امیر سپهسالار ... علی سهل ) از ارکان دولت سلجوقیان کرمان (آل قارود) و در اواخر قرن ششم کوتوال قلعه ٔ بم و مردی داهی و شجاع و کاردان و مدبر و از برکشیدگان بهرام شاه بن طغرل شاه (565 - 570 هَ . ق .) بود. بعد از مرگ ...