کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بادساری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بادساری
لغتنامه دهخدا
بادساری . (حامص مرکب ) کیفیت و حالت بادسار. سبکسری . بادسری . تهور : کس از بادساری دلاور مبادکه بدْهد سر از بادساری بباد. اسدی .فکندی بمردی تن اندر هلاک نه مردیست ، کز بادساریست پاک . اسدی .چنین گفت کز رای مرد خردره بادساری نه اندرخورد. اسدی .آن بادس...
-
جستوجو در متن
-
بادسری
لغتنامه دهخدا
بادسری . [ س َ ] (حامص مرکب ) کیفیت و حالت بادسر. عجب و تکبر کردن و مغرور و گردنکش بودن باشد. (برهان ). عجب و تکبر و غرور و گردنکشی . (ناظم الاطباء). کله پربادی . کبر. نخوت . خودپسندی . خودبینی . ازخودپری . خودخواهی و غرور و سبک سری . (فرهنگ شاهنامه ...
-
تیزدستی
لغتنامه دهخدا
تیزدستی . [ دَ ] (حامص مرکب ) جلدکاری و توانائی و باقوتی در کار. (ناظم الاطباء). زبردستی و ظلم و ستمگری . (از فهرست ولف ) : چو خاقان جهان بستد از یزدگردببد تیزدستی برآوردگرد. (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2442).به تیزدستی نار و، به کندپائی خاک به خاکپاشی ب...
-
بادسار
لغتنامه دهخدا
بادسار. (ص مرکب ) سبک سیر و رونده باشد. (برهان ). سبک سیر و تندرو. (ناظم الاطباء). || مردم سبک و بی تمکین و وقار را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). سبکسر. (اوبهی ) (صحاح الفرس ). یعنی بادمانا که آن سبک سر و بی وزن باشد. (فرهنگ خطی نسخه ٔ کتابخانه ٔ ل...
-
تهور
لغتنامه دهخدا
تهور. [ ت َ هََ وْ وُ ] (ع مص ) فرودریدن بنا. تهیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). منهدم شدن و فروریختن بنا. (فرهنگ فارسی معین ). || فرا گرفتن تب قوم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گذشتن شب یا بیشتر ا...