کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ایالت دروازه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساری
لغتنامه دهخدا
ساری . (اِخ ) نام شهری بود از مازندران قریب به شهر آمل . (جهانگیری ) (برهان ). شهری است بسیار قدیم به مازندران ، از بناهای اسپهبد سارویه بن فرخان که از اولاد عم انوشیروان دادگر از طبقه ٔ آل باوند بوده و با ملوک بنی امیه معاصر ولیکن تا زمان خلافت عباس...
-
تبسة
لغتنامه دهخدا
تبسة. [ ت َ ب ِس ْ س َ ] (اِخ ) شهر مشهوری است به افریقا که بین آن و قفصه شش منزل راه است و در بیابان بی آب و گیاه «سبیبة»، و آن شهری است قدیمی و در آن آثار پادشاهان بوده است و بیشتر آن اکنون ویران وچیزی از آن باقی نمانده است مگر جایهایی که مسکن گروه...
-
طهران
لغتنامه دهخدا
طهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی است بزرگ و بنای این دیه تمامی در زیر زمین واقع است و احدی را یارای آن نیست که بدان دیه راه ی...
-
جرجانیه
لغتنامه دهخدا
جرجانیه . [ ج ُ نی ی َ ] (اِخ ) معرب گرگانچ . نام قصبه ای است در بلاد خوارزم . (از معجم البلدان ). در سرزمینهای خلافت شرقی چنین آمده : ایالت خوارزم در اوایل قرون وسطی دو کرسی داشت : یکی در جانب باختری یعنی جانب ایرانی رود جیحون موسوم به جرجانیه یا ار...
-
حانیة
لغتنامه دهخدا
حانیة. [ ی َ ] (اِخ ) شهریست در ساحل شمالی از قسمت غربی جزیره ٔ کریت (اقریطش )، مرکز ولایت کریت به ساحل یمین نهر کلادیسوس ، در جهت غربی شبه جزیره ٔ آکروتیری و لنگرگاه سود در 35 درجه و30 دقیقه ٔ عرض شمالی و 40 درجه و 21 دقیقه ٔ طول شرقی . سکنه ٔ آن مر...
-
پاریس
لغتنامه دهخدا
پاریس . (اِخ ) شهر معروف و پایتخت کشور فرانسه بر ساحل رود سِن بفاصله ٔ قلیلی از ملتقای سِن با مارن ، کرسی ایالت سِن و مرکز حکومت فرانسه و اسقف نشین آن . دارای دیوان کشور و انستیتو. ادارات و وزارتخانه های فرانسه در آنجا متمرکز است و مرکز تلاقی کلیه ٔ ...
-
کاشغر
لغتنامه دهخدا
کاشغر. [ غ َ ] (اِخ ) کاجغر. گاجغر. کاچغر. کاژغر. (آنندراج ). از چینیان است و بر سرحدی است میان تبت و خرخیز وچین و یغما و مهتران کاشغر اندر قدیم از خلخ بودندی یا از یغما. (حدود العالم ). از بلاد مشرق و از مرزهای مسلمین است . (انساب سمعانی ). شهری دار...
-
جبال
لغتنامه دهخدا
جبال . [ ج ِ ] (اِخ ) مؤلف حدودالعالم آرد: ناحیتی است . مشرق وی بعضی از حدودپارس است و بعضی از بیابان کرکس کوه و بعضی از خراسان و جنوب وی حدود خوزستان است و مغرب وی بعضی از حدود عراق است و بعضی از حدود آذربادگان و شمال وی کوه دیلمان است و این [ ناحی...
-
خجند
لغتنامه دهخدا
خجند. [ خ ُ ج َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در ماوراءالنهر که مولد کمال است . (برهان قاطع). نام شهری از بلاد ماوراءالنهر که مولد کمال خجندی از آن شهر است . (شرفنامه ٔ منیری ). قصبه ای است از ماوراءالنهر. (غیاث اللغات ). شهری است از اقلیم پنجم بفرغانه بر...
-
اصفهان
لغتنامه دهخدا
اصفهان . [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام شهر بدین صورتها آمده است : انزان . گابیان . گابیه . جی . اسپاهان . سپاهان . اسپهان . صفاهان . اسفاهان . اصفاهان . اسبهان . اسفهان . اسباهان . اصبهان . در کتب تاریخی قدیم بنام گابا یا کی معرفی گردیده است . در قدیم آنرا ا...
-
استخر
لغتنامه دهخدا
استخر. [ اِ ت َ ] (اِخ ) اصطخر. اصطرخ . ستخر. (جهانگیری ). شهری بفارس از اقلیم سوم ، طول آن 79 درجه و عرض 32 درجه و آن از بزرگترین حصن های فارس و شهرها و کوره های آنست . گویند نخستین کسی که آنرا بساخت اصطخربن طهمورث پادشاه ایران بود و طهمورث نزد ایرا...
-
تارس
لغتنامه دهخدا
تارس . (اِخ ) طَرَسوس . یکی از شهرهای باستانی آسیای صغیر که امروز «تارسوس » یا «ترسوس » نامیده میشود و آن در اناطولی (ایالت ادنه ) واقع است . این شهر باستانی مرکز یا کرسی «کیلیکیه » بود و پس از تسلط سلوکیان این ناحیه راانطاکیه نامیدند. احتمال میدهند ...
-
سابق الدین
لغتنامه دهخدا
سابق الدین . [ ب ِ قُدْ دی ] (اِخ ) (امیر سپهسالار ... علی سهل ) از ارکان دولت سلجوقیان کرمان (آل قارود) و در اواخر قرن ششم کوتوال قلعه ٔ بم و مردی داهی و شجاع و کاردان و مدبر و از برکشیدگان بهرام شاه بن طغرل شاه (565 - 570 هَ . ق .) بود. بعد از مرگ ...
-
مسلم
لغتنامه دهخدا
مسلم . [ م ُ س َل ْ ل َ ] (ع ص ) سپرده شده . (از منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از دهار). || راضی شده به حکم قضا. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تمام کرده . (دهار). || حواله شده . || امانت داده شده . (ناظم الاطباء). || درست کرده . (یادداشت مرح...
-
اسپارت
لغتنامه دهخدا
اسپارت . [ اِ ] (اِخ ) اسپارته . اسپارتا. لاسدمون . شهر مشهور باستانی در شبه جزیره ٔموره . این شهر مرکز و پایتخت خطه ٔ لاکونیا واقع در منتهای جنوبی شبه جزیره ٔ مذکور است و در محلی ناهموار و کوهستانی در ساحل نهر اوروتاس جای دارد. اهالی دلاور و ساده من...