کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اِعمالفشار جنسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اعمال
لغتنامه دهخدا
اعمال . [ اِ ] (ع مص ) کار فرمودن . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). کار فرمودن و در کار آوردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بر کار داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بکار واداشتن . (از اقرب الموارد). در کار آوردن . (منتهی الارب ). || کار بستن . (المصادرزوزن...
-
اعمال
لغتنامه دهخدا
اعمال . [اَ ] (ع اِ) ج ِ عمل ، کار و خدمت . (آنندراج ). ج ِ عَمَل . (مؤید الفضلاء). ج ِ عَمَل ، بمعنی کار و خدمت . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ِ عَمَل ، یعنی هر کارکه از جانداری با نیت سر زند. (از اقرب الموارد). کردار. کار. خدمت . کارها. (نا...
-
نامه ٔ اعمال
لغتنامه دهخدا
نامه ٔ اعمال . [ م َ / م ِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کتاب کردار و افعال . (ناظم الاطباء). آنچه ملکین موکلین بر هر تن از آدمی نویسند از اعمال زشت و نیکو یوم الحساب را. (یادداشت مؤلف ) : چون قیر گشت نامه ٔ اعمال من ز جرم بر من وبال جرم ز قطمیر...
-
اعمال سیف
لغتنامه دهخدا
اعمال سیف . [ اَ ل ِ س َ ] (اِخ ) ناحیتی چند است (در اقلیم فارس ) بر کنار دریا همه گرمسیر و بیشتر عرب مقام دارند و آب و هوایش سخت مخالف بود و بعضی از این ولایات بسیف ابی زهیر و بعضی بسیف عماره منسوب است و حاصلشان جز غله و خرما نبود. (نزهة القلوب ج 3 ...
-
اعمال کردن
لغتنامه دهخدا
اعمال کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بکار بستن . بکار انداختن . بکار بردن . عمل کردن .- اعمال نفوذ کردن ؛ نفوذ و قدرت را بکار بستن . از مقام خود در انجام دادن کاری استفاده کردن . اعتبار و شخصیت خود را بکار بردن .
-
اعمال یدی
لغتنامه دهخدا
اعمال یدی . [ اَ ل ِ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کارهای دست . آنچه با دست انجام گیرد.
-
جستوجو در متن
-
غده ٔ زیرمغزی
لغتنامه دهخدا
غده ٔ زیرمغزی . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غده ٔ نخامی یا هیپوفیز . عضو کوچکی است که در قسمت درونی و پائین جمجمه در روی استخوان شب پره در یک فرورفتگی به نام «زین ترکی » است و به وسیله ٔ ساقه ٔ نخامی به مغز چسبیده و برآمدگی از ب...