کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انوار
لغتنامه دهخدا
انوار. [ اَن ْ ] (اِخ ) رجوع به قاسم انوار شود.
-
انوار
لغتنامه دهخدا
انوار. [ اَن ْ ] (ع اِ) ج ِ نور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء): لمعان انوار سروری در جبین او مبین گشته . (گلستان ).چراغ را که چراغی ازاو فراگیرندفرونشیند و باقی بماند انوارش . سعدی . || ج ِ نَوْر به معنی شکوفه ها. (غیاث اللغات ) (من...
-
انوار
لغتنامه دهخدا
انوار. [ اِن ْ ](ع مص ) ظاهر گردیدن . (از اقرب الموارد). آشکار گردیدن . || روشن شدن . || روشن کردن جای و جز آن . || گل کردن درخت . || خوب روی شدن . (ناظم الاطباء). رجوع به انارة شود.
-
واژههای مشابه
-
قاسمی انوار
لغتنامه دهخدا
قاسمی انوار. [ س ِ ی ِ اَن ْ ] (اِخ ) سید معین الدین قاسم انوار. رجوع به قاسم انوار شود.
-
قاسم انوار
لغتنامه دهخدا
قاسم انوار. [ س ِ م ِ اَن ْ ] (اِخ ) سید علی بن نصربن هارون بن ابوالقاسم حسینی یا موسوی تبریزی ملقب به معین الدین یا صفی الدین و متخلص به قاسم و مشهور به قاسمی و شاه قاسم ، عارفی است فاضل و شاعری است ماهر از اکابر صوفیه و عرفای قرن نهم هجری که در اصو...
-
شاه قاسم انوار
لغتنامه دهخدا
شاه قاسم انوار.[ س ِ م ِ اَ ] (اِخ ) شهرت سیدعلی بن نصربن هارون بن ابوالقاسم حسینی یا موسوی . رجوع به قاسم انوار شود.
-
جستوجو در متن
-
قاسم تبریزی
لغتنامه دهخدا
قاسم تبریزی . [ س ِ م ِ ت َ ] (اِخ ) رجوع به قاسم انوار شود.
-
ظلام
لغتنامه دهخدا
ظلام . [ ظِ ] (ع اِ) ج ِ ظلمت : تا نگردی او ندانی اش تمام خواه آن انوار باشد یا ظلام .مولوی .
-
اشراقات
لغتنامه دهخدا
اشراقات . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اشراق . ذوقها.کشفها. تابشهای انوار عقلی . و رجوع به اشراق شود.
-
حسن کثنوی
لغتنامه دهخدا
حسن کثنوی . [ ح َ س َ ن ِ ک َ ن َ ] (اِخ ) ابن علی یزدی کثنوی حایری . درگذشته ٔ 1297 هَ . ق . او راست : انوار الشهاده و انوار الهدایة و جز آن . (ذریعه ج 2 ص 430 و ج 7 ص 42).
-
قواهر
لغتنامه دهخدا
قواهر. [ ق َ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاهر. || ج ِ قاهرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شیخ اشراق آنچه را که مشائیان عقل گفته اند نور قاهر نامیده است . کلمه ٔ قواهر که جمع قاهر است بطور مطلق بر عقول اعم از طولیه ٔ مترتبه و عرضیه ٔ متکافئه اطلاق شده ا...
-
لوامع
لغتنامه دهخدا
لوامع. [ ل َ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِلامعة و لامع. اثرهای روشن و پرتوهای درخشان . (غیاث ).صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در اصطلاح صوفیه عبارت است از انوار ساطعه که لامع میشود به اهل رایات ازارباب نفوس ظاهره پس منعکس میشود از خیال به حس مشترک و مشاهده ک...
-
اشواق
لغتنامه دهخدا
اشواق . [ اَش ْ ] (ع اِ) ج ِشَوْق . (منتهی الارب ). آرزومندیها. ج ِ شَوْق ، بمعنی آزمندی نفس و میل خاطر. (آنندراج ). || در تداول حکمت اشراق ، شوق بمعنی عامل و موجب حرکت نور انوار و مرادف عشق و ضد قهر باشد. شیخ اشراق فرماید: و انوار هر گاه فزونی یابند...