کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقاذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انقاذ
لغتنامه دهخدا
انقاذ. [ اِ ] (ع مص ) یک سو گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || رهانیدن کسی را از کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رهانیدن کسی را از شر و جز آن . (ناظم الاطباء). رهانیدن و نجات دادن . (از اقرب الموارد). رهانیدن . (ترجمان القرآن جر...
-
واژههای همآوا
-
انغاض
لغتنامه دهخدا
انغاض .[ اِ ] (ع مص ) جنبیدن و مضطرب شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || جنبانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بجنبانیدن . (مصادر زوزنی ). || سر جنبانیدن از روی تعجب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ...
-
انقاز
لغتنامه دهخدا
انقاز. [ اِ ] (ع مص ) پیوسته آب صافی و خوش خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پیوسته نَقِز (= آب صافی و گوارا) خوردن . (از اقرب الموارد). || فراهم آوردن و ذخیره کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فراهم آوردن و گرد کردن نَ...
-
انقاض
لغتنامه دهخدا
انقاض . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نِقض . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). رجوع به نقض شود.
-
انقاض
لغتنامه دهخدا
انقاض . [ اِ ] (ع مص ) زبان بکام چسبیده بانگ برزدن ستور را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بانگ کردن عقاب و چوزه ٔ مرغ و بندِ اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگ کردن ماکیان و عقاب و اشتربچه و شیشه حجام .(تاج المصادر بیهقی...
-
جستوجو در متن
-
تنقذ
لغتنامه دهخدا
تنقذ. [ ت َ ن َق ْ ق ُ ] (ع مص ) انقاذ. (زوزنی ). بِرهانیدن . (دهار). رهانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
استنقاذ
لغتنامه دهخدا
استنقاذ. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برهانیدن کسی را از کسی . (منتهی الارب ). رهانیدن کسی را. رهاندن . انقاذ. تخلیص . || بیرون کردن از دست کسی . گرفتن بزور از کسی . || رفع ید عادیة بعوض .
-
منقذ
لغتنامه دهخدا
منقذ. [ م ُ ق ِ ](ع ص ) رهاننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نجات دهنده . رهاکننده . خلاص کننده : المنقذ من الضلال . (از یادداشت مرحوم دهخدا) : خرگوش گفت ... ترا به حیلتی ارشاد کنم که منقذی باشد از این غرقاب که درافتاده ای . (مرز...
-
رهانیدن
لغتنامه دهخدا
رهانیدن . [رَ دَ ] (مص ) رهاندن . متعدی از رهیدن و رستن . تخلیص . نجات دادن . خلاص . رهاندن . (یادداشت مؤلف ). خلاص کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). افلاط. (منتهی الارب ). استنقاذ. (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان القرآن ). انقاذ.(دهار) (ترجمان القرآن...
-
علم الهدی موسوی
لغتنامه دهخدا
علم الهدی موسوی . [ ع َ ل مُل ْ هَُ دا س َ وی ی ] (اِخ ) علی بن ابی احمد حسین طاهربن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفر الصادق (ع ) علوی موسوی . مادرش نیز فاطمه دختر حسین بن احمدبن ناصر الحق بود. کنیه ٔ او ابوالقاسم ، و لقبش علاوه بر...