کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انسیاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انسیاق
لغتنامه دهخدا
انسیاق . [ اِ ] (ع مص ) رانده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || روان شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ). || راندن . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
انسیاغ
لغتنامه دهخدا
انسیاغ . [اِ ] (ع مص ) بگلو فروشدن . (تاج المصادر بیهقی نسخه ٔخطی کتابخانه ٔ لغت نامه ورق 231 ب ) (مصادر زوزنی ).
-
انصیاغ
لغتنامه دهخدا
انصیاغ . [ اِ ] (ع مص ) آماده شدن . || در کالبد ریخته گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مطاوعه ٔ صوغ کند. (از اقرب الموارد). رجوع به صوغ شود.
-
جستوجو در متن
-
انجلاب
لغتنامه دهخدا
انجلاب . [ اِ ج ِ ] (ع مص ) کشیده شدن از جایی بجایی دیگر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رانده شدن . انسیاق . (از اقرب الموارد).
-
زجاء
لغتنامه دهخدا
زجاء. [ زَ ] (ع مص ) آسان و استوار شدن کار. (از معجم الوسیط) (از متن اللغة). روان گردیدن کار و آسان و راست و درست شدن و پاییدن . (آنندراج ). آسانی و استواری کار، و بدین معنی است زجاء در حدیث : «لاتزجو صلاة لایقراءبفاتحة الکتاب »؛ یعنی استوار و درست ن...
-
راندن
لغتنامه دهخدا
راندن . [ دَ ] (مص ) دور کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). طرد کردن . دور داشتن از نزد خود. رد کردن . بدر کردن . بیرون کردن و خارج کردن . (ناظم الاطباء). اخراج کردن . دور کردن کسی را از جایی . (...