کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتفاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتفاع
لغتنامه دهخدا
انتفاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سود یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). سود و نفع گرفتن . (آنندراج ). سود برداشتن . (مصادر زوزنی ). نفع گرفتن . (مؤید الفضلاء) (غیاث اللغات ). سودمند گشتن . (تاج المصادر بیهقی ). سودبردن . سود گرفتن . ...
-
واژههای مشابه
-
انتفاع بردن
لغتنامه دهخدا
انتفاع بردن . [ اِ ت ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) سود بردن : میگویم از زبان تو حرف وفا بدل از هیچ میبرم سوی دیوانه انتفاع .واله هروی (ازآنندراج ).
-
انتفاع گرفتن
لغتنامه دهخدا
انتفاع گرفتن . [ اِ ت ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) سود گرفتن . بهره بردن : ملک تا اتباع خویش را نشناسد... از خدمت ایشان انتفاع نتواند گرفت . (کلیله و دمنه ).
-
واژههای همآوا
-
انطفاء
لغتنامه دهخدا
انطفاء. [ اِ طِ ] (ع مص ) فرومردن آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). فرومردن آتش و چراغ . (مجمل اللغة). خاموش شدن آتش . (از اقرب الموارد). فرونشستن . خاموش شدن . بمردن . مردن . خاموش گشتن چراغ . طفوء. (یادداشت مؤلف ).
-
انتفاء
لغتنامه دهخدا
انتفاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). یکسو گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || تنحّی . (از اقرب الموارد). || افتادن مو. (از اقرب الموارد). بیوفتیدن برگ از درخت و موی از عضو. || رانده شدن . (ت...
-
جستوجو در متن
-
سود برداشتن
لغتنامه دهخدا
سود برداشتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) انتفاع . (المصادر زوزنی ). سود بردن .
-
راندمان
لغتنامه دهخدا
راندمان . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) بهره ٔ کارکرد. نتیجه ٔ کار و کوشش . میزان موفقیت در کار. بازدِه . ضریب انتفاع . (واژه های فرهنگستان ).
-
ریش درآوردن
لغتنامه دهخدا
ریش درآوردن . [ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) ریشدار شدن . التحاء. ریش آوردن . || پیر و بی مصرف و بی حاصل شدن . از حیز انتفاع افتادن . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
بازده
لغتنامه دهخدا
بازده . [ دِه ْ ] (اِ مرکب ) مقدار درآمد و نتیجه و بهره ای که از زمین مزروع یا کارخانه ای حاصل شود. || مقدار کاری که از یک دستگاه فنی گرفته میشود. ضریب انتفاع .
-
خشک طینت
لغتنامه دهخدا
خشک طینت . [ خ ُ ن َ ] (ص مرکب ) کسی که از او انتفاع نتوان کرد. ممسک . خشک پهلو. خشک نهاد. (آنندراج ) : از خشک طینتان مطلب جز جواب خشک .صائب (از آنندراج ).
-
یامفت
لغتنامه دهخدا
یامفت . [ م ُ ] (ص مرکب ) (مرکب از یا حرف ندا + مفت ) در تداول عوام ، مفت . رایگان و بادآورده : پول یامفت به کسی نمیدهیم .- یامفت یامفت گفتن ؛ تعبیری طعن آمیز عمل خواهنده ٔ بی رنج و رایگان را.- || سبحه گردانیدن به ریا و قصد فریفتن و انتفاع از کسان ....
-
تحبیس
لغتنامه دهخدا
تحبیس . [ ت َ ] (ع مص ) بر روی فراش کشیدن مِحْبَس را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراش را با مِحْبَس [ مِقْرَمه . پرده ٔ پر نقش و نگار ] پوشانیدن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || اصل چیزی را در ملک خود داشتن و ثمره ٔ آن را در راه خدا وقف کردن .(م...