کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتفاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتفاء
لغتنامه دهخدا
انتفاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). یکسو گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || تنحّی . (از اقرب الموارد). || افتادن مو. (از اقرب الموارد). بیوفتیدن برگ از درخت و موی از عضو. || رانده شدن . (ت...
-
واژههای همآوا
-
انطفاء
لغتنامه دهخدا
انطفاء. [ اِ طِ ] (ع مص ) فرومردن آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). فرومردن آتش و چراغ . (مجمل اللغة). خاموش شدن آتش . (از اقرب الموارد). فرونشستن . خاموش شدن . بمردن . مردن . خاموش گشتن چراغ . طفوء. (یادداشت مؤلف ).
-
انتفاع
لغتنامه دهخدا
انتفاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سود یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). سود و نفع گرفتن . (آنندراج ). سود برداشتن . (مصادر زوزنی ). نفع گرفتن . (مؤید الفضلاء) (غیاث اللغات ). سودمند گشتن . (تاج المصادر بیهقی ). سودبردن . سود گرفتن . ...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد محلی معروف به ابن زنبل رمال . او راست : الذهب الابریز المحرر فی انتفاء [ کذا و لعله ؛ انتقاء ] علم الرمل و الاثر.
-
کرباسوآسا
لغتنامه دهخدا
کرباسوآسا. [ ک َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مانند کرباسو : مزاج چهارگانه ٔ او متعادل الاعتدال و در ایفاء منافع و انتفاء مضار متکفل کمال ... نه چون خوارزم و ترکستان کرباسوآسا چشم برهم دوخته از سرما.(ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 9). رجوع به کرباسو شود.
-
استلزام
لغتنامه دهخدا
استلزام .[ اِ ت ِ ] (ع مص ) لزوم . وجوب . || شبهه ٔ استلزام ؛ قاضی عبدالنبی بن عبدالرسول الاحمدنگری در کتاب جامعالعلوم مشهور به دستورالعلماء آرد: شبهةالاستلزام ؛ من شبهات ابن کمونه . و من المغالطات المستصعبة حتی قیل انها اصعب من شبهةجذر الاصم و لها ت...
-
جزئی
لغتنامه دهخدا
جزئی . [ ج ُ ] (ص نسبی ) منسوب به جزء. آنچه به جزء ربط و نسبت دارد. در اصطلاح مقابل کلی ، یعنی فردی از افراد کلی است و چنین تعریف شده است : جزئی تمام حقیقت کلی است به انضمام امر دیگر، مانند یک فرد انسان نسبت به نوع وی که علاوه بر دارا بودن تمام حقیقت...
-
متکفل
لغتنامه دهخدا
متکفل . [ م ُ ت َ ک َف ْ ف ِ ] (ع ص ) ضامن ومتعهد. (غیاث ). ضامن و متعهد و پذیرفتار کسی گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ضامن و متعهد و کفیل و آن که پذیرفتاری از کسی میکند. پرستار و پذیرفتار و عهده دار. (ناظم الاطباء) : و استا...
-
حقیقی
لغتنامه دهخدا
حقیقی . [ ح َ] (ص نسبی ) منسوب بحقیقت . راست . راستین . مقابل ِ مجازی . || معنی حقیقی لفظ معنی که بار اول کلمه برای آن وضع شده است و چون آن کلمه را شنوی آن معنی متبادر بذهن بود. مقابل ِ معنی مجازی : عشق حقیقی است مجازی مگیراین دم شیر است ببازی مگیر. ...
-
مفهوم
لغتنامه دهخدا
مفهوم . [ م َ ] (ع ص ، اِ) دانسته شده . به دل دریافته شده . (از آنندراج ). دانسته .دریافت شده . (از ناظم الاطباء). دریافته . شناخته شده . دانسته . ج ، مفاهیم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مفهوم شدن ؛ فهمیده شدن . دانسته شدن : شرایط آن از این معنی ...
-
استدلال
لغتنامه دهخدا
استدلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دلیل خواستن . (منتهی الارب ). دلیل جستن . گواهی خواستن . (غیاث ). || دلیل آوردن . (منتهی الارب ) (غیاث ). دلیل کردن . دلیل گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بدلیل گرفتن . دلیل ساختن . تمسک . گواه آوردن . شاهد آوردن ....
-
اسلام
لغتنامه دهخدا
اسلام . [ اِ ] (ع مص ) گردن نهادن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || اسلام آوردن . (منتهی الارب ). مسلمان شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || فروگذاشتن و یاری نادادن کسی را. (منتهی الارب ). خذلان گذاش...
-
برهان
لغتنامه دهخدا
برهان . [ ب ُ ] (ع اِ) حجت و بیان واضح . (منتهی الارب ). حجت روشن . (دهار). حجت . (اقرب الموارد). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و برهان خاص . (غیاث ) (آنندراج ). ج ، بَراهین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : یا أیها النا...