کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتبار
لغتنامه دهخدا
انتبار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آبله کردن دست و آماسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آبله زدن دست ، عمر گفت : «ایاکم و التخلل بالقصب فان الفم ینتبر منه ». (از اقرب الموارد). || بر منبر شدن خطیب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بر...
-
جستوجو در متن
-
آبله برآوردن
لغتنامه دهخدا
آبله برآوردن .[ ب ِ ل َ / ل ِ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) انتبار. تنفط.
-
نتاء
لغتنامه دهخدا
نتاء. [ ن َت ْءْ ] (ع مص ) انتبار. نفخ کردن . برآمدن . نتوء. (از اقرب الموارد). برآمدن . (صراح ). برآمدن . منتفخ گردیدن . (از منتهی الارب )(آنندراج ). || آماس کردن . (از منتهی الارب ). ورم کردن قرحه . (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). آماس کردن ریش...