کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقدام مهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خاک اقدام
لغتنامه دهخدا
خاک اقدام . [ ک ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زمین است . || در مورد تواضع و فروتنی بکار برند. تراب اقدام .
-
جستوجو در متن
-
معرت
لغتنامه دهخدا
معرت . [ م َ ع َرْ رَ ] (ع اِ) عیب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زشتی . بدی . اذیت . رنج . آزار. گزند. آسیب . زیان : و اگر در کاری خوض کند که عاقبت وخیم و خاتمت مکروه دارد و شر و مضرت و فساد و معرت آن به ملک او بازگردد... از وخامت آن او را بیاگاهانم...
-
مظفر خوارزمی
لغتنامه دهخدا
مظفر خوارزمی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ خوا / خا رَ ] (اِخ ) نصیرالدین . خواندمیر نویسد: در فنون علوم عقلی و نقلی خصوصاً فقه شافعی بغایت متبحر بود و به دانستن سایر اقسام فضیلت و فن استیفاء و سیاقت مباهی و مفتخر... پیوسته به رعایت اهل فضل و کمال اقدام مینمو...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمودبن المظفربن ابی توبه . ملقب به نصیرالدین . از مشاهیر وزراء سلطان سنجرو از فضلاء وزراء. او به سال 521 هَ . ق . متقلد وزارت شد و در سنه ٔ 526 معزول گشت . خوندمیر در دستورالوزراء آرد: او در فنون عقلی و نقلی خصوصا...
-
دارالفنون
لغتنامه دهخدا
دارالفنون . [ رُل ْ ف ُ ] (اِخ ) مدرسه ٔ عالی معروفی که بهمت میرزا تقی خان امیرنظام فراهانی وزیر نامدار و عالیقدر ناصرالدین شاه قاجار تأسیس شد.«دارالفنون در پنجم ربیعالاول 1268 هَ . ق . یعنی سیزده روز قبل از قتل آن مرد بزرگ با هفت نفر معلم اتریشی و ...
-
پیی با
لغتنامه دهخدا
پیی با. [ پ ِ ] (اِخ ) (ممالک سفلی ) یکی از ممالک اروپای غربی ، واقع در کنار دریای شمال . نِدِرلاند. هلاند. هلند.1- جغرافی : پیی با (ندرلاند) (هلاند)، از ناحیتی هموار و بسیار پست تشکیل یافته . قسمتی از ساحل آن از سطح دریا نیز پائین تر است و بوسیله ٔ ...
-
خرم رود
لغتنامه دهخدا
خرم رود. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) یکی ازدهستانهای سه گانه ٔ شهرستان تویسرکان . این دهستان درشمال شهرستان واقع و محدود است از طرف شمال به بخش اسدآباد شهرستان ، از جنوب بدهستان کرزان رود تویسرکان و از خاور بکوه الوند و از باختر به بخش کنگاور. آب و هوا: هوای...
-
سنسکریت
لغتنامه دهخدا
سنسکریت . [ س َ ک ِ ] (اِخ ) زبان علمی قدیم و مقدس هندوان ، و آن یکی از زبانهای مهم هند و ایرانی از شعب هندو اروپایی است . و آن زبان اقوام هندو است که با زبان اوستا خویشاوندی نزدیک دارد. پس از آنکه آریاییان بر داساهای ساکن هند پیروز شدند، قسمتهای برج...
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدالکاشی ملقب به معین الدین . خوندمیر در دستورالوزراءآرد (ص 194) که او بزیور انواع فضایل نفسانی و اصناف کمالات انسانی محلی و آراسته بود و از افعال ردیه واوصاف دنیه مانند عجب و نخوت و کبر و خست محلی و پیراسته ، خال او ن...
-
کاشان
لغتنامه دهخدا
کاشان . (اِخ ) (شهرستان ) کاشان یکی از شهرستانهای استان دوم و حدود آن به شرح زیر است :از طرف شمال و شمال باختری به شهرستان قم . از طرف خاور و شمال خاوری بدشت کویر. از طرف جنوب خاوری به بخش اردستان . از طرف جنوب به دهستانهای مورچه خورت و ده حق علوی از...
-
ملکشاه
لغتنامه دهخدا
ملکشاه . [ م َل ِ ] (اِخ ) (... سلجوقی ) نام پدر سلطان سنجر است که پادشاه خراسان بود. (برهان ). نام پادشاهی ... از سلجوقیان که نظام نام وزیری داشت که بسیار سخی و کریم الطبع بود. (غیاث ) (آنندراج ). جلال الدین ابوالفتح حسن ملکشاه بن محمد الب ارسلان سل...
-
اری تس
لغتنامه دهخدا
اری تس . [ اُ رُ ت ِ ] (اِخ ) والی سارد از جانب کوروش . هردوت گوید (کتاب سوم ، بند 120 - 128): ((کورش اُرُی ْتِس نامی را والی سارد کرده بود. این والی خواست مرتکب جنایتی شده پولی کرات جبار جزیره ٔ سامُس را هلاک و این جزیره را جزو پارس کند. می گوئیم ((...
-
اندونزی
لغتنامه دهخدا
اندونزی . [ اَ دُ ن ِ ] (اِخ ) کشوری است دارای حکومت جمهوری که از مجموعه ای جزایر (قریب 3000 جزیره ٔ بزرگ و کوچک ) تشکیل یافته است . اندونزی در جنوب شرقی آسیا در اقیانوس کبیر قرار دارد و خط استوا از وسط این جزایر میگذرد.از قدیم این نامها بر مجموعه ٔ ...
-
فخرالدوله
لغتنامه دهخدا
فخرالدوله . [ ف َ رُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) دیلمی . پس از فوت مؤیدالدوله (373 هَ . ق .) بزرگان و ارکان دولت مجلسی آراستند تا یکی از شاهزادگان دیلمی را به سلطنت اختیار کنند و چنین صلاح دیدند که فخرالدوله را که ارشد شاهزادگان دیلمی و از هر جهت برازنده و سز...