کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اقاطع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اقاطع
لغتنامه دهخدا
اقاطع. [ اَ طِ ] (ع اِ) ج ِ قطیع. (منتهی الارب ). گله های گوسفندان و ستوران و رمه ٔگاوان . || جمیع آنچه از درخت بریده شود وزود آتش گیرد. (آنندراج ). رجوع به قطیع شود. || ج ِ اقطع. (ناظم الاطباء). رجوع به اقطع شود.
-
جستوجو در متن
-
قطیع
لغتنامه دهخدا
قطیع. [ ق َ ] (ع اِ) گله ٔ گوسفندان و ستوران و رمه ٔ گاوان . ج ، اَقطاع ، قُطْعان ، قَطاع ، اقاطع. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || تازیانه . (منتهی الارب ). || تازیانه ٔ طرف شکسته . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || مانند و همتا. (منتهی الارب ). نظ...