کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افقة
لغتنامه دهخدا
افقة. [ اَ ف َ ق َ ] (ع اِ) تهیگاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بمعنی مرقة است و آن دفن کردن پوست باشد در زمین تا موی از آن برکنده شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
افقة
لغتنامه دهخدا
افقة. [ اُ ق َ ] (ع اِ) پوست نره که در ختنه بریده می شود. (ناظم الاطباء).پوست نره که آنرا بوقت ختنه ببرند. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
آفقه
لغتنامه دهخدا
آفقه . [ ف ِ ق َ ] (ع اِ) خاصره . تهیگاه .
-
آفقه
لغتنامه دهخدا
آفقه . [ ف ِ ق َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث آفق . || ج ِ افیق . پوستهای دباغی شده . پوستهای نیم پیراسته .
-
افقه
لغتنامه دهخدا
افقه . [ اَ ق َه ْ ] (ع ن تف ) فقیه تر. داناتر. دانشمندتر. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
عفقة
لغتنامه دهخدا
عفقة. [ ع َ ق َ ] (ع اِ) غیبت . (منتهی الارب ). اسم المرة است مصدر عفق را. غیبت . (از اقرب الموارد). || بازیی است که در آن خاک گرد آورند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عبدالعزیز
لغتنامه دهخدا
عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) ابن سلمةبن دینار المدنی ، مکنی به ابوتمام فقیه و محدث بود. ابن خلیل درباره ٔ او گوید: پس از مالک بمدینه کسی افقه از ابن ابی حازم بن سلمه نبود. وی به سال 107 متولد شد و به سال 184 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی...
-
ابوالحرث
لغتنامه دهخدا
ابوالحرث . [ اَ بُل ْ ؟ ] (اِخ ) لیث بن سعدبن عبدالرحمن اصفهانی . قاضی و امام اهل مصر در فقه و حدیث . و شافعی گفته است لیث بن سعد افقه از مالک است . دخل او به سال پنج هزار دینار بود و عمده ٔ آن در صلات و عطیات صرف میکرد. منصوربن عمار گوید وقتی نزد لی...
-
تهیگاه
لغتنامه دهخدا
تهیگاه . [ ت َ / ت ِ / ت ُ ] (اِ مرکب ) مابین شکم و پهلو را گویند. (برهان ) (انجمن آرا). به معنی کمر و آن جائی است نرم بالای استخوان سرین و زیر استخوانهای پهلو. (از غیاث اللغات ). بن بغل که به تازی خاصره گویند مابین شکم و پهلو. (آنندراج ). شاکله . (م...
-
شهید اول
لغتنامه دهخدا
شهید اول . [ ش َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) محمدبن مکی بن حامدبن احمد دمشقی نبطی عاملی جزینی ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوعبداﷲ و معروف به شهید اول . از بزرگان علمای امامیه و مقتول در 786 هَ . ق . وی از فخرالمحققین پسر علامه و ابن نما و ابن معیه و قطب الد...
-
نجم الدین قمولی
لغتنامه دهخدا
نجم الدین قمولی . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ق َ ] (اِخ ) احمدبن محمد قرشی مخزومی قمولی مولد، مکنی به ابوالعباس و ملقب به نجم الدین . وی از علمای عامه ٔ قرن هشتم هجری و افقه فقهای مصر است . مدتی تصدی منصب قضا داشته . از تألیفات اوست : 1- البحر المحیط فی شرح ...
-
افق
لغتنامه دهخدا
افق . [ اَ ] (ع مص ) بر سر خود شدن و رفتن در آفاق . (ناظم الاطباء). بطور خود شدن و رفتن در آفاق . (منتهی الارب ). بر سر خود به آفاق رفتن . (از اقرب الموارد). در زمین رفتن . (المصاد زوزنی ). رفتن . (آنندراج ). || عطا کردن بعضی را بیشتر از بعضی . (ناظم...