کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اغلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اغلال
لغتنامه دهخدا
اغلال . [ اَ ] (ع اِ) طوقهای آهنی . ج ِ غُل ّ. و آبهای روان . (غیاث اللغات ). ج ِ غل . طوقهای آهنی . (آنندراج ). ج ِ غل ، یعنی تشنگی یا سختی و سوزش تشنگی و سوزش شکم و گردن بند و هر چیز که گرد گیرد چیزی را. (منتهی الارب ). ج ِ غل یعنی طوق آهنی یا آنچه...
-
اغلال
لغتنامه دهخدا
اغلال . [ اِ] (ع مص ) کشیدن پوست را با اندک گوشت و پیه : اغل فی الجلد اغلالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پوست کندن از شتر به اندک گوشت و پیه . یقال : «اغل الجزار فی الجلد».(ناظم الاطباء). پاره ای از گوشت و پیه را از پوست کندن و اندکی از آن را بپوست چ...
-
واژههای همآوا
-
اقلال
لغتنامه دهخدا
اقلال . [ اِ] (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || اندک یافتن چیزی را. || اندک آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بلند کردن و برداشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ). || برداشتن...
-
جستوجو در متن
-
سیان
لغتنامه دهخدا
سیان . [ س َ ] (اِ) گیاهی است که بر درخت پیچد و به عربی عشقه گویند. (برهان ) (اوبهی ) (آنندراج ). و بپارسی پیچه و تحفه گفتند که آنرا پرسیان نیزگویند. (از فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) : آنکه سرش از فضل خداوند بتابدفردا بکند آتش و اغلال سیانیش . ناصرخسر...
-
خیانت کردن
لغتنامه دهخدا
خیانت کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خیانت ورزیدن . (یادداشت مؤلف ).غَل ّ. غش . (دهار) خون . اختیان . اغلال . ادهان . (منتهی الارب ) : هرچند چنین است از سلطان نصیحت بازنگیرم که خیانت کرده باشم تا خون وی و هیچکس نریزد و البته که خون ریختن کاری بازی...
-
غلل
لغتنامه دهخدا
غلل . [غ َ ل َل ْ ] (ع مص ) تشنه گردیدن مرد یا شتر. (از منتهی الارب ). تشنه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || آب شیره نخوردن شتر. || (اِمص ) سوزش و سختی تشنگی . یا تشنگی . سوزش شکم . (از منتهی الارب ). تشنگی و سوزش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). العطش و ق...
-
رها یافتن
لغتنامه دهخدا
رها یافتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) نجات یافتن . آزاد شدن . خلاص گشتن . (ناظم الاطباء) : نباید که او یابد از تو رهاکه او مانده از تخمه ٔ اژدها. فردوسی .چنین گفت دژخیم نراژدهاکه از چنگ من کس نیابد رها. فردوسی .ندانم که شیرند یااژدهاکه از رزمشان کس نیابد...
-
خیانت
لغتنامه دهخدا
خیانت . [ ن َ ] (ع اِمص ) غدر. مکر. حیله . ناراستی . (ناظم الاطباء). دغلی . ناراستی . (غیاث اللغات ). ضد امانت . زنهارخواری . نااستواری . اغلال . (یادداشت مؤلف ). ادهان . (منتهی الارب ). خیانة : سلطان آن فرمود در باب من بنده یگانه مخلص بی خیانت که ا...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ ) ابن شهریاربن قارن بن شروین . از آل باوند، شاخه ٔ کیوسیه است که از سال 45 تا 397 هَ . ق . در مازندران فرمانروایی داشتند. مدت پادشاهیش کوتاه بود. (مازندران و استرآباد، ترجمه ٔ وحید مازندرانی ص 180). در تاریخ طبرستان آمده است : «اسفهبد شهر...
-
غل
لغتنامه دهخدا
غل . [ غ ُل ل ] (ع اِمص ) تشنگی ، یا سختی و سوزش تشنگی و سوزش شکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عطش یا شدت آن یاحرارت جوف . (از اقرب الموارد). || (اِ) طوق آهنی و بند. (غیاث اللغات ) و در فارسی مخفف گویند. (از آنندراج ). بند. (مهذب الاسماء) (مقدمة الاد...
-
نفس
لغتنامه دهخدا
نفس . [ ن َ ] (ع اِ) جان . روح . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از دهار) (از مهذب الاسماء). روان . (ناظم الاطباء). قوه ای است که بدان جسم زنده ، زنده است . (از مفاتیح ) : خواهی پادشاه و خواهی جز پادشاه ه...