کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعفار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعفار
لغتنامه دهخدا
اعفار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عُفر، بمعنی مرد دلیر چست و شاطر و سطبر درشت اندام و توانا و شب هفتم و هشتم و نهم ماه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ج ِ عُفر، بمعنی خوک نر یا مطلق خوک و یا بچه ٔ آن و مرد دلیر جلد. (از اقرب الموارد). || ج ِ عَفَر، بمعنی ...
-
جستوجو در متن
-
عفر
لغتنامه دهخدا
عفر. [ ع َ ف َ ] (ع اِ) خاک ، و روی خاک . (منتهی الارب ). رویه و سطح زمین : ماعلی عفرالارض مثله و خاک را نیز گویند. (از اقرب الموارد). ج ، أعفار. || اول آب که کشت را دهند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تیرها که مخاطالشیطان نامند آنرا. (منتهی ...