کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطلاق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اطلاق کردن
لغتنامه دهخدا
اطلاق کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رها کردن . از دست دادن .و بمجاز، خرج کردن : باد پادشاهی بر سر وی [محمد] شد و طمع فرمان دادن و بر تخت ملک نشستن و مالهای بگزاف از خزاین اطلاق کردن و بخشیدن . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 216). مثال داد تا هزارهزار درم از...
-
واژههای مشابه
-
اطلاق افتادن
لغتنامه دهخدا
اطلاق افتادن . [ اِ اُ دَ ] (مص مرکب ) اسهال دست دادن . شکم روش روی دادن : باشد که غایط بار نگیرد و لیکن اطلاق افتد به افراط. (یادداشت مؤلف ). رجوع به اطلاق شود.
-
اطلاق بطن
لغتنامه دهخدا
اطلاق بطن . [ اِ ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسهال . راندن شکم . شکم براندن . رجوع به اطلاق شود.
-
اطلاق خاص
لغتنامه دهخدا
اطلاق خاص . [ اِ ق ِ خاص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اطلاق عام و مطلق ، و اساس الاقتباس ص 148 شود.
-
اطلاق عام
لغتنامه دهخدا
اطلاق عام . [ اِ ق ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیر در ذیل عنوان «خصوص و عموم قضایای مطلقه و موجهه » آرد: هر محمول که بر موضوعی حمل توان کرد بضرورت یا امکان یا اطلاق اقل ما فی الباب آن بود که آن حمل محال نبود. و هرچه محال نبود ممکن عام بو...
-
اطلاق داشتن
لغتنامه دهخدا
اطلاق داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) مطلق بودن . تعمیم داشتن . عمومی بودن . عمومیت داشتن . عمیم بودن . عام بودن . رجوع به اطلاق شود.
-
اطلاق نامه
لغتنامه دهخدا
اطلاق نامه . [ اِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) در تداول خراج گزاری قدیم ، بر نامه ای اطلاق می شده که به خراج گزار میدادند آنگاه که خراج خود می گزارد : ذکر اطلاق و رهانیدن از ضمان اهل قم را. یعنی چون آنکس که ضامن خراج خود شده باشد و ضمان نامه بازداده چون خر...
-
حرف اطلاق
لغتنامه دهخدا
حرف اطلاق . [ ح َ ف ِ اِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف اشباع شود.
-
جستوجو در متن
-
مشاهرت
لغتنامه دهخدا
مشاهرت . [ م ُ هََ/ هَِ رَ ] (از ع ، اِ) اجرت ماهیانه . شهریه . ج ، مشاهرات . آنچه ماهانه در مقابل کار به کسی بپردازند. مقرری یکماهه که به کسی دهند. و رجوع به مشاهرة شود.- مشاهرت اطلاق کردن ؛ مقرری ماهیانه معین کردن : هر یکی رااز ایشان به اندازه ٔ ک...
-
شکم راندن
لغتنامه دهخدا
شکم راندن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اسهال . اطلاق کردن معده را. به عمل داشتن شکم را، چنانکه مسهلی . اسهال آوردن . مسهل بودن . (یادداشت مؤلف ).
-
طشتون
لغتنامه دهخدا
طشتون . [ طُ ] (معرب ، اِ) عمل طشتون در اسپانیایی بمعنی آماده کردن وسیله ٔ «تستن » یا کباب کردن است اما این کلمه دارای معانی دیگری نیز هست . ویکتور معتقد است که ترکیب پان تستن مرادف هجلدر است و بر نوعی نان شیرینی مورق اطلاق میشود، نوعی شیرینی سبک و ن...
-
مفارقة
لغتنامه دهخدا
مفارقة. [ م ُ رَ ق َ ] (ع مص ) از یکدیگر جدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ). جدایی کردن و از هم جدا شدن . فِراق . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جدایی کردن و از هم دور شدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مفا...
-
تبیان
لغتنامه دهخدا
تبیان . [ ت َ/ ت ِب ْ ] (ع مص ) از «بَیَن َ» بفتح اول قیاسی و بکسرشاذ است . واضح و آشکار شدن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). هویدا کردن . (دهار). پیدا و آشکار کردن . (ناظم الاطباء). روشن و هویدا شدن معانی و آشکار کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج )...