کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اضافه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حروف اضافه
لغتنامه دهخدا
حروف اضافه . [ ح ُ ف ِ اِ ف َ / ف ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف اضافه شود.
-
جستوجو در متن
-
اسناد دادن
لغتنامه دهخدا
اسناد دادن . [ اِ دَ ] (مص مرکب ) نسبت دادن نسبت کردن . اضافه کردن . || حمل کردن (در منطق ).
-
بکار
لغتنامه دهخدا
بکار. [ ب ِ ] (حرف اضافه + اسم )- بکاری پرداختن ؛ اشتغال بدان . (از منتهی الارب ).- بکاری در شدن ؛ آغاز کردن کاری . اشتغال بکاری . شروع کردن کاری .- بکاری قیام کردن ؛ انتصاب . (از تاج المصادر بیهقی ). تولی . (ترجمان القرآن ).- بکاری نصب کردن ؛ بک...
-
افزاییدن
لغتنامه دهخدا
افزاییدن . [ اَ دَ ] (مص ) افزودن و اضافه کردن .(ناظم الاطباء). زیاده کردن . (آنندراج ) : بنمای دوستداری ، بفزای خواستاری دانی که خواستاری باشد ز دوستداری . منوچهری .|| افراشتن . افراشته شدن . (از ناظم الاطباء). || بلند شدن . (ناظم الاطباء). بلند کرد...
-
زیاده کردن
لغتنامه دهخدا
زیاده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) افزودن . ازدیاد. تکثیر. بسیار کردن . فزودن . علاوه کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). افزودن و اضافه کردن و علاوه نمودن . (ناظم الاطباء). معروف است . (غیاث ) : دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیاده کند. (گ...
-
بر راه
لغتنامه دهخدا
بر راه . [ ب َ ] (حرف اضافه + اسم )(از: بر + راه ) براه . در راه . در طریق : از شیر و گوزن و گرگ و روباه لشکرگاهی کشیده بر راه . نظامی (لیلی و مجنون ص 167).- بر راه کسی رفتن ؛ اقتباس . (تاج المصادر بیهقی ).- || پیروی از کسی کردن . روش و راه کسی را د...
-
غراشیدن
لغتنامه دهخدا
غراشیدن . [ غ َ دَ ] (مص )خراشیدن . || خشم گرفتن و قهر کردن و غضب کردن . (از برهان قاطع). خشمگین شدن . خشم آوردن . ستیزیدن . (ناظم الاطباء). آزغدن . آزغیدن . این فعل با حرف اضافه ٔ «از» به کار میرود: غراشیدن از کینه . رجوع به غراشیده شود. از این مصدر...
-
از بیر
لغتنامه دهخدا
از بیر. [ اَ ] (حرف اضافه + اسم ، ص مرکب ) از بر. (جهانگیری ) (برهان ). بیاد گرفتن و حفظ. (برهان ) (آنندراج ).- از بیر کردن ؛ از بر کردن . (آنندراج ) : با عطارد بسرخامه سخن داند گفت هر دبیری که بدیوان کند آنرا تقریراز پی رسم درآموختن نامه کنندنامه ٔ...
-
خجلیت
لغتنامه دهخدا
خجلیت . [خ َ ج ِ لی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) حیا. شرم . شرمندگی . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصدر جعلی است که فارسی زبانان از خجلی با اضافه کردن یاء و تاء مصدری ساخته اند.
-
ترنموت
لغتنامه دهخدا
ترنموت . [ ت َ رَ ](ع ص ، اِ) بمعنی ترنم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ترنم . (ناظم الاطباء): له ُ رنمة حسنه ؛ ای ترنم حسن .(اقرب الموارد). || قوس ٌ ترنموت ، کمان که بانگ کند درکشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). «ت » را در اول آ...
-
فی
لغتنامه دهخدا
فی . (از ع ، حرف اضافه ) به معنی «ضرب در»: صد ذرع زمین فی پانزده قران ، هزاروپانصد قران ، یعنی صد ذرع ضرب در پانزده قران . (ناظم الاطباء). ده من نان ، فی دو قران ، دو تومان . (یادداشت مؤلف ).- فی زدن ؛ تعیین قیمت کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
از بیخ
لغتنامه دهخدا
از بیخ . [ اَ ] (حرف اضافه + اسم ، ق مرکب ) از بن . از اصل . - از بیخ افتادن و از بیخ برکنده شدن ؛ انقعاث . انقعاف . انقعار. انجعاف . تقرب . (منتهی الارب ).- از بیخ برانداختن و از بیخ برکندن و برکشیدن و برآوردن ؛ از بن برآوردن . (آنندراج ). قلع. اق...
-
دست پیش
لغتنامه دهخدا
دست پیش . [ دَ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سبقت گیری . نخست آغازی . پیشی گیری : دست پیش بدل ندارد. دست پیش زوال ندارد. دست دست پیش دستان است .- دست پیش را گرفتن ، یادست پیش (با فک اضافه ) گرفتن ؛ در تداول ، پیشدستی کردن . سبقت گرفتن : دست پیش را گ...
-
مفاوضة
لغتنامه دهخدا
مفاوضة. [ م ُ وَ ض َ ] (ع مص ) کاری راندن با کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). کاری با کسی واراندن . (المصادر زوزنی ). || با هم برابری کردن در کار و سخن و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || انبازی کردن . (صراح ). ...