کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصبعین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اصبعین
لغتنامه دهخدا
اصبعین . [ اِب َ ع َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ اصبع. دو انگشت : من چو کلکم در میان اصبعین نیستم در صف ّ طاعت بین بین . مولوی .و در این بیت اشاره به حدیث علی (ع ) است که فرمود: قلب المؤمن بین اصبعین من اصابعالرحمن :نور غالب ایمن از کسف و غسق در میان اصبعین نو...
-
واژههای مشابه
-
بین اصبعین
لغتنامه دهخدا
بین اصبعین . [ ب َ ن َ اِ ب َ ع َ ] (ع ق مرکب ) میان دو انگشت . میان اصبعین . رجوع به بین الاصبعین شود : دیده و دل هست بین اصبعین چون قلم در دست کاتب ای حسین .مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر 3 ص 157).
-
جستوجو در متن
-
بین الاصبعین
لغتنامه دهخدا
بین الاصبعین . [ ب َ نَل ْ اِ ب َ ع َ ] (ع ق مرکب ) میان دو انگشت . مأخوذ از حدیث «قلب المؤمن بین الاصبعین من اصابع الرحمن ان شاء لاثبته و ان شاء لازاغه ». (فروزانفر، احادیث مثنوی ص 6) (گوهرین ، فرهنگ مثنوی ج 1 ص 227).در فارسی بصورت «بین اصبعین » آ...
-
دجیه
لغتنامه دهخدا
دجیه . [ دُ ی َ ] (ع اِ) کازه ٔ صیاد. (منتهی الارب ). کمینگاه شکارگر. خانه ٔ صیاد. (مهذب الاسماء). || تاریکی . (منتهی الارب ). تاریکی شب . || از کمان باندازه ٔ دو انگشت . من القوس اصبعین توضع فی طرف السیر الذی یعلق به القوس . ج ، دجی . (از منتهی الار...
-
اصابعالرحمن
لغتنامه دهخدا
اصابعالرحمن . [ اَ ب ِ عُرْ رَ ما ] (ع اِ مرکب ) اشاره به حدیث علی (ع ) است که فرمود: قلب المؤمن بین اصبعین من اصابعالرحمن یقلبها کیف یشاء : بمهر خاتم دل در اصابعالرحمن بمهر خاتم وحی از مطالعالاعراب .خاقانی .
-
غسق
لغتنامه دهخدا
غسق . [ غ َ س َ ] (ع مص ) نیک تاریک شدن شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت تاریک شدن . (اقرب الموارد). تاریک شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). تاریک شدن شب . (مصادر زوزنی ). || (اِ) تاریکی اول شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). اول تاریکی ...
-
بین بین
لغتنامه دهخدا
بین بین . [ ب َ ن َ ب َ ] (ع ص مرکب ، ق مرکب ) هذا بین بین ؛ یعنی میان جید و ردی است و هما اسمان جعلا اسماً واحداً و بنیا علی الفتح . (منتهی الارب )؛ یعنی میان نیکوئی و بدی است . مرکب مزجی است که دو جزء آن مبنی بر فتح است مانند خمسة عشر واصل آن ، بین...
-
زورمند
لغتنامه دهخدا
زورمند. [ م َ ] (ص مرکب ) بمعنی صاحب قدرت و توانا باشد،چه مند بمعنی صاحب هم آمده است . (برهان ). توانا و خداوند زور. (شرفنامه ٔ منیری ). هرچه پرزور و قوی . (آنندراج ). دارای زور و نیرو. زورآور. چیره دست . (فرهنگ فارسی معین ). صاحب قوت و قدرت و توانا ...
-
اخی
لغتنامه دهخدا
اخی . [ اَ ] (ع اسم + ضمیر) برادر من . || (اِ مرکب ) نامی که فتیان هم طریقتان خود را بدان مخاطب می داشتند : اطلس چی دعوی چی رهن چی ترک شد سرمست در لاغ ای اخی .مولوی .چشم چون نرگس فروبندی که چی هین عصایم کش که کورم ای اخی . مولوی .گر تو خواهی باقی این...