کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشکاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشکاع
لغتنامه دهخدا
اشکاع . [ اِ ] (ع مص ) بخشم آوردن کسی را. یا ملول ساختن و بستوه آوردن کسی را. (منتهی الارب ). بخشم آوردن یا افسرده کردن و دلتنگ کردن کسی را. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
اشکاء
لغتنامه دهخدا
اشکاء. [ اِ ] (ع مص ) اشکاء کسی را؛ پذیرفتن شکایت وی را. || کسی را شاکی یافتن . (اقرب الموارد). || به گله آوردن و افزودن اذیت و گله ٔ کسی را. (منتهی الارب ). افزودن بر اذیت و شکایت کسی . (اقرب الموارد). به گله آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). به شکایت آ...
-
اشکاء
لغتنامه دهخدا
اشکاء. [اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان دهشال بخش آستانه ٔ شهرستان لاهیجان است که در 1200گزی شمال خاور آستانه و 3000 گزی دهشال واقع است . محلی جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و سکنه ٔ آن 590 تن میباشد. مذهب مردم شیعه و زبان آنان گیلکی ، فارسی است . آب آن...