کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتغال داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشتغال داشتن
لغتنامه دهخدا
اشتغال داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) مشغول بودن به کاری . سرگرم بودن به کاری . || توجه قلبی به کسی یا چیزی : زنده دلا مرده ندانی که کیست آنکه ندارد به خدا اشتغال . سعدی .سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم که به خویشتن ندارم به وجودت اشتغالی .سعدی ...
-
واژههای مشابه
-
اشتغال ورزیدن
لغتنامه دهخدا
اشتغال ورزیدن . [ اِ ت ِ وَ دَ ](مص مرکب ) به کاری سرگرم شدن . به کاری مشغول شدن .
-
جستوجو در متن
-
تندنویسی
لغتنامه دهخدا
تندنویسی . [ ت ُن ْدْ ن ِ ] (حامص مرکب ) سریع نوشتن . عمل تندنویس . یکی از مهارتهای لازم برای اشتغال منشی گری جدید داشتن هنر تندنویسی است تا آنچه بوسیله ٔ مدیران سازمان ها بیان می شود عیناً بوسیله ٔ منشی تندنویسی شود و به قسمتهای اجرایی ابلاغ گردد. ر...
-
رنا
لغتنامه دهخدا
رنا. [ رَ ] (ع مص ) شادمان گردیدن . (از منتهی الارب ). شاد شدن . (از اقرب الموارد). رُنُوّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از متن اللغة). رَنْو. (متن اللغة). || پیوسته به سکون چشم نگریستن . (از منتهی الارب ). پیوسته بسوی کسی به نگاه ساکن و ثابت نگریس...
-
مواظبت
لغتنامه دهخدا
مواظبت . [ م ُ ظَ / ظِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) پیوستگی و مراقبت و همیشگی و مداومت . ملازمت و توجه و اشتغال . (ناظم الاطباء). پیوسته بودن بر کاری . لازم گرفتن . محافظت . مراقبت . تیمار داشتن . (یادداشت مؤلف ) : در صبر و مواظبت تو خیره مانده بودم . (کلیل...
-
غیرة
لغتنامه دهخدا
غیرة. [ غ َ رَ ] (ع مص ) رشک خوردن بر زن خود. (منتهی الارب ) رشک بردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ). غیرة مرد بر زن خود و همچنین غیرة زن بر شوهر خود، حمیت داشتن نسبت به وی و ناپسند شمردن شرکت دیگری در حقی که بر او دارد. صفت آن ، ...
-
اعتکاف
لغتنامه دهخدا
اعتکاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص )انتظار چیزی کشیدن . (ناظم الاطباء). انتظار چیزی کردن . (منتهی الارب ). || خود را بازداشتن و گوشه نشین شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گوشه نشین شدن در مسجد و بازایستادن از چیزی . (آنندراج ). بازایستادن از چی...
-
نصراﷲ سنجانی
لغتنامه دهخدا
نصراﷲ سنجانی . [ ن َ رُل ْ لا هَِ س ِ ] (اِخ ) امیر قوام الدین ، از احفاد رکن الدین محمودشاه سنجان ، و از مشایخ قرن هشتم و نهم است و «در بدایت حال در سلک شرکاء قریه ٔ سنجان که داخل ولایت خواف است انتظام داشت وبه نگاه داشتن نسخه ٔ جمع و خرج ... آن قری...
-
ملابست
لغتنامه دهخدا
ملابست . [م ُ ب َ / ب ِ س َ ] (از ع ، مص ) ملابسة. رجوع به ملابسة شود. || با همدیگر مشابهت داشتن . (غیاث ).- ادنی ملابست ؛ کوچکترین مناسبت و ارتباط و مشابهت .|| مزاوله . معالجه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مروسیدن و کوشیدن و رنج بردن در کاری . عهد...
-
تهذیب
لغتنامه دهخدا
تهذیب . [ ت َ ] (ع مص ) پاکیزه کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (مجمل اللغة). پاکیزه کردن . (منتهی الارب ). پاک کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پاکیزه کردن . پاک داشتن . پیراستن . (فرهنگ فارسی معین ). پاکیزه و خالص کردن . (ناظم الاطباء)....
-
زنون
لغتنامه دهخدا
زنون . [ زِ نُن ْ ] (اِخ ) الیائی ، از مردم اله . فیلسوف یونانی (490-430 ق . م .). وی شاگرد برمانیدس یا پارمنید بود و شیوه ٔ استدلال او را بکمال رسانید . وی ابتدا به کار تجارت اشتغال داشت و چون در سفری دریایی کشتی وی غرق شد از تجارت دست کشید و به تحص...
-
دفاع
لغتنامه دهخدا
دفاع . [ دِ ] (ع مص ) دور کردن از کسی . (از منتهی الارب ). دور کردن . (دهار). دفع کردن از کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (از ترجمان القرآن جرجانی ) (از اقرب الموارد). || همدیگر را راندن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مزاحم کسی شدن ، گویند: سید غی...
-
پوران دخت
لغتنامه دهخدا
پوران دخت . [ دُ ](اِخ ) مشهور با باء فارسی و لکن در سکه های پهلوی باباء موحده است (بوران ) بدون کلمه ٔ دخت . رجوع شود به سکه های ساسانی تألیف دمرگان . بروایت شاهنامه وی دختر خسرو پرویزبن هرمزبن انوشیروان و ملکه ٔ ایران پس از قتل شهریار و پیش از آزر...