رنا. [ رَ ] (ع مص ) شادمان گردیدن . (از منتهی الارب ). شاد شدن . (از اقرب الموارد). رُنُوّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از متن اللغة). رَنْو. (متن اللغة). || پیوسته به سکون چشم نگریستن . (از منتهی الارب ). پیوسته بسوی کسی به نگاه ساکن و ثابت نگریستن . (از اقرب الموارد). || با اشتغال دل و چشم و غلبه ٔ هوی به حدیث کسی توجه داشتن . (از متن اللغة). || از چیزی تغافل داشتن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ) چیزی که در وی نگرند از جهت خوبی و حسن آن . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.