کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتغار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشتغار
لغتنامه دهخدا
اشتغار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دور رفتن در بیابان . || ستم کردن برکسی . || فخر کردن بر کسی . || مشتبه شدن کار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بسیار شدن عدد چنانکه گویند فلان خاندان را میشمرد و آنها را فزون یافت . || کاری بر کسی ، بزرگ و عظیم شدن . ...
-
جستوجو در متن
-
مشتغر
لغتنامه دهخدا
مشتغر. [ م ُ ت َ غ ِ ] (ع ص ) دوررونده در بیابان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). دوررفته در بیابان . (ناظم الاطباء). || بسیار در عدد چنانکه معلوم نمیشود که چقدر است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). متعدد و بسیارفراوان که قدر آن معلوم نباشد. (ناظم الاطباء...
-
دور رفتن
لغتنامه دهخدا
دور رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رفتن به فاصله ٔ بعید.به مسافت دور رفتن . مسافت بعید را طی کردن . (از یادداشت مؤلف ): اشطاط. اشتطاط. غروب . متؤ. اشقاح . طمح . طوء. سخ . کتوع . سبح . ارعاث ؛ دور رفتن درسیر. معن ؛ دوررفتن اسب . اشتغار؛ دور رفتن در بی...