کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکندرپاشا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسکندرپاشا
لغتنامه دهخدا
اسکندرپاشا. [ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) یکی از وزرای دوره ٔ سلطان سلیمانخان قانونی .وی در ابتدا سمت باغبانباشی داشت و بعد از دوقه کین زاده محمد پاشا والی مصر گردید، و سه سال و سه ماه دیار مصر را اداره کرد و در سنه ٔ 966 هَ . ق . معزول شد و باستانبول عودت کر...
-
اسکندرپاشا
لغتنامه دهخدا
اسکندرپاشا. [ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) یکی از وزرای عهد سلطان سلیمانخان قانونی ، اصلاً چرکس . شخصی جسور و مدبر بوده و در زمان بگلربگی گریش در ارضروم (ارزنةالروم ) برای محاربه با اسماعیل میرزا پسر شاه طهماسب فرستاده شد و تا حدود ایران رفت و مظفر بازآمد در د...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاعر استانبولی . او شاعریست بزمان سلطان سلیمان قانونی . از مردم استانبول و بمصر رفته و بوالی آنجا اسکندرپاشا پیوسته است و سپس بهمراهی پسر پاشا بقدس شریف عزیمت کرده و در 970 هَ . ق . بدانجا درگذشته است . اوبعلوم ریاضی و هیئت آش...