کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسفند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسفند
لغتنامه دهخدا
اسفند. [ اِ ف َ ] (اِ) در اوستا سپنته صفت است (در تأنیث سپنتا ) یعنی پاک یا مقدس ، برابر سانکتوس لاتینی . این صفت در اوستا از برای خود اهورمزدا و گروهی از ایزدان و مردمان و جز آن آورده شده است از آن جمله برای ارمیتی . سپنته در بسیاری از کلمات بسیط و...
-
اسفند
لغتنامه دهخدا
اسفند. [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام الکه ای است در نیشابور. (برهان ).
-
اسفند
لغتنامه دهخدا
اسفند. [ اِ ف َ / ف ِ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ). خمر. شراب . جوالیقی گوید: الاسفَنْط و الاسفِنْط و الاسفَنْد و الاسفِنْد؛ اسم من اسماء الخمر. و روی لی عن ابن السکیت انه قال : هو اسم بالرومیةمعرّب ، و لیس بالخمر، و انّما هو عصیرُ عنب . قال : ویسمی ...
-
اسفند
لغتنامه دهخدا
اسفند. [ اِ ف َ] (اِ) اسفندانه . نام داروئی است که آنرا هزاراسفند نیز گویند و آن نوعی از سداب کوهی باشد و بعربی حرمل عامی خوانند. (برهان ). تخمی است که سوزند چشم زخم را. حَرمَل . (تاج العروس ).حَرمَلَه . اسپند. سپند. حرمل عامی . حرمل احمر. ابن البیطا...
-
واژههای مشابه
-
سفید اسفند
لغتنامه دهخدا
سفید اسفند. [ س َ / س ِ اِ ف َ ] (اِ مرکب ) خردل سفید و آن نوعی از تخم سپندان باشد. (برهان ) (آنندراج ). خردل سپید. (فهرست مخزن الادویه ). اسم فارسی حرمل ابیض است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
اسفند سفید
لغتنامه دهخدا
اسفند سفید. [ اِ ف َ دِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بفارسی اسم خردل ابیض است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). خردل سفید است و حُرف سفید نیز گویند. (اختیارات بدیعی ). اسفاد سفید و اسفند سفید بفارسی خردل ابیض است و گفته اند بلکه حُرف ابیض است . (فهرست م...
-
خوانچه ٔ اسفند
لغتنامه دهخدا
خوانچه ٔ اسفند. [ خوا / خا چ َ / چ ِ ی ِ اِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طبق گونه ای که در روی آن از دانه ٔ اسفند نقشها ترتیب دهند و در جهیزهای زنان همراه کنند شگون را.
-
چراغان روز اسفند
لغتنامه دهخدا
چراغان روز اسفند. [ چ َ / چ ِ ن ِ زِ اِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز سوم از فردجان ، که بتازی «خمسه ٔ مسترقه » گویند و فارسیان در آنروز جشن کنند و آتش افروزند. و در سروری است که در آن روز جشن چراغان کنند، نه شب . (آنندراج ). روز سوم اسفند ماه :...
-
واژههای همآوا
-
اصفند
لغتنامه دهخدا
اصفند. [ اِ ف َ ] (معرب ، اِ) بهترین و صافی ترین باده . (از المعرب جوالیقی ). اسفنط. اصفنط. اسفند. اصفعند. اصفعید، اصفد. رجوع به کلمه های مزبور، و نشوءاللغة و المعرب جوالیقی ص 18 شود.
-
جستوجو در متن
-
اسفندانه
لغتنامه دهخدا
اسفندانه . [ اِ ف َ دا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) اسفند. اسفند اسفندانه ، اسفند صدوسی دانه (در تداول هنگام ریختن اسفند در آتش ). رجوع به اسفند شود.
-
جرهل
لغتنامه دهخدا
جرهل . [ ] (اِ) به هندی اسفند است .
-
اسفندارماه
لغتنامه دهخدا
اسفندارماه . [ اِ ف َ ] (اِ مرکب ) رجوع به اسفند و اسفندار و اسفندارمذ شود.