اسفند. [ اِ ف َ / ف ِ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ). خمر. شراب . جوالیقی گوید: الاسفَنْط و الاسفِنْط و الاسفَنْد و الاسفِنْد؛ اسم من اسماء الخمر. و روی لی عن ابن السکیت انه قال : هو اسم بالرومیةمعرّب ، و لیس بالخمر، و انّما هو عصیرُ عنب . قال : ویسمی اهل الشام الاسفنط «الرساطون »، یطبخ و یجعل فیه افواه ثم یُعتّق . و روی لنا عن ابن قتیبة «الاسفنط» و «الاسفند» الخمر و قال ابن ابی سعید: «الاسفنط» و «الاصفند». قالوا: هی اعلی الخمر و اصفاها. قال الاعشی :
و کأن ّ الخمر العتیق من الاسَ
َفنط ممزوجة بماء زلال
باکرتها الاغراب فی سنةالنو-
م فتجری خلال شوک السیال .
(المعرب جوالیقی چ احمد محمد شاکر 1361 هَ . ق . ص 18 ، 19). رجوع به اسفنطشود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.