کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارذل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارذل
لغتنامه دهخدا
ارذل . [ اَ ذَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از رذالت . رذیل تر. خوارتر. (ربنجنی ) (مهذب الاسماء). زبون تر. (غیاث ). پست تر. اخس . دون تر. ادنی . فرومایه تر. اَشرط: ارذل ناس . ارذل قیم . || ناکس تر. (غیاث ). || احقر. || (ص ) رذل . رذیل . ناکس . فرومایه . بل...
-
واژههای مشابه
-
ارذل العمر
لغتنامه دهخدا
ارذل العمر. [ اَ ذَ لُل ْع ُ م ُ ] (ع اِ مرکب ) زبون ترین هنگام عمر که زمان پیری است . آخر عمر و آن بدترین عمر است که در آن عقل از کلانسالی بازگردد و صاحب آن از ثمره ٔ علم که تفکر در آیات است و قیام بموجب شکرش عاجز ماند و آن هفتادوپنج یا هشتاد یا نود...
-
جستوجو در متن
-
ارذلان
لغتنامه دهخدا
ارذلان . [ اَ ذَ] (ع اِ) تثنیه ٔ ارذل . خوف و حذر. (مهذب الاسماء).
-
ارذلون
لغتنامه دهخدا
ارذلون . [ اَ ذَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَرذَل . زبون تران . ناکسان .
-
ارذلین
لغتنامه دهخدا
ارذلین . [ اَ ذَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ارذل . زبون تران . ناکسان .
-
اخس
لغتنامه دهخدا
اخس . [ اَ خ َس س ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خسیس . زبون تر. فرومایه تر. خوارتر. (غیاث اللغات ). ارذل . خسیس تر : نتیجه تابع اخس ّ مقدمتین است . ندانستند [ کدخدایان غازی و اریارق ] که چون خداوندان ایشان برافتادند ارذل من النعل و اخس ّ من التراب باشند....
-
اشرط
لغتنامه دهخدا
اشرط. [ اَ رَ ] (ع ن تف ) فرومایه تر. اسم تفضیل است بدون فعل و این نادر است . ارذل . یقال : الغنم اشرطالمال ؛ ای ارذله . (اقرب الموارد).
-
اراذل
لغتنامه دهخدا
اراذل . [ اَ ذِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَرذَل . ناکسان . (غیاث اللغات ). زبونان . غوغا. سَفَله . فرومایگان : خصم اماثل ، فرومایگان و اراذل باشند. (کلیله و دمنه ).- اراذل ناس ؛ مردم پست . هَمَج .
-
مرذول
لغتنامه دهخدا
مرذول . [ م َ ] (ع ص ) فرومایه . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناکس . (ناظم الاطباء). نعت است از رذل به معنی ناکس و فرومایه گردانیدن . (از منتهی الارب ). مردم دون و خسیس . هر چیز ردی . رذل . رذال . رذیل . رذالی . ارذل . (متن اللغة). مقابل مقبول .
-
پزوی
لغتنامه دهخدا
پزوی . [ پ َزْ / پ َ ] (ص ) پژوی . فرمایه ترین مردمان را گویند و بعربی ارذل ناس خوانند. (برهان قاطع). و در فرهنگی بی نام پُزوی آمده است به ضم ّ پی و به فتح واو، پست طبع. دنی طبع. مجهول النسب . (مؤید الفضلاء از فرهنگ شعوری ).
-
گورشکاونه
لغتنامه دهخدا
گورشکاونه . [ ش ِ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) (از: گور، قبر + شکاونه = شکاونده = شکافنده ) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). با ثانی مجهول ، شخصی را گویند که شبها گور و قبر را بشکافد و کفن مرده را ببرد، و او را عربان نباش می گویند بر وزن نقاش . (برهان ). مخفف...
-
زایدة
لغتنامه دهخدا
زایدة. [ ی ِ دَ ] (اِخ ) زائدة. ابن نعمةبن نعیم تستری مکنی به ابونعیم و معروف به مخفف شاعر متوفی در 586 هَ . ق . است بیشتر اشعار وی در مدیح خاندانهای اشراف است و من خود، او را بسال 580 در حلب ملاقات کردم . زائده خوب شعر میگفت و در شعر الفاظی برگزیده ...
-
ادنی
لغتنامه دهخدا
ادنی . [ اَ نا ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از دُنُوّ. نزدیک تر. اقرب . مقابل اقصی . || نعت تفضیلی از دنی . زبون تر. (مؤید الفضلاء) (وطواط) (غیاث اللغات ).پست تر. فرومایه تر. ارذل . خسیس تر. پست رتبه تر. مقابل خیر. || کمتر. (منتهی الارب ). کمترین . (مؤید...