کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتجاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتجاز
لغتنامه دهخدا
ارتجاز. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رجَز خواندن . (زوزنی ). ارجوزه خواندن . ارجوزه گفتن . رجز گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || از بحر رجز شعر خواندن و شعر گفتن . || غریدن تندر. غریدن رعد.
-
جستوجو در متن
-
مرتجز
لغتنامه دهخدا
مرتجز. [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) ارجوزه خوان . (منتهی الارب ). ارجوزه گوی . که ارجوزه خواند.که قصیده در بحر رجز خواند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). نعت فاعلی است از ارتجاز. رجوع به ارتجازشود. || تندر آوازه کننده . (آنندراج ). رعدکه بغرد. نعت است از...
-
جعثمیات
لغتنامه دهخدا
جعثمیات . [ ج ُ ث ُ می یا ] (ع اِ) کمانهای منسوب به قبیله ٔ جعثم . (تاج العروس ) : کان ارتجاز الجعثمیات وسطهم نوائح یشفعن البکا بالازامل . ابوذؤیب .صاحب تاج العروس نوشته است که این واژه بنابر روایت دیگر خثعمیات است .
-
رجز
لغتنامه دهخدا
رجز. [ رَ ] (ع مص ) شعر رَجَز گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). شعر کوتاه گفتن . (مصادراللغة زوزنی ). ارتجاز. (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). انشاد ارجوزة. (از اقرب الموارد). || رجز بکسی ؛ ارجوزه گفتن برای وی . (ناظم الاطباء). ارجوزه خواندن برای وی ....
-
غریدن
لغتنامه دهخدا
غریدن . [ غ ُرْ ری دَ ] (مص ) آواز بلند کردن و فریاد زدن . با ثانی مشدد هم گفته اند. (برهان قاطع) (آنندراج ). آواز بلند کردن رعد و حیوانات درنده چون شیر و پلنگ . (آنندراج ). آواز بلند برداشتن . (فرهنگ خطی نسخه ٔ کتابخانه ٔ لغت نامه ). به معنی خروشیدن...