کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتباع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتباع
لغتنامه دهخدا
ارتباع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بهاران جائی بودن . (زوزنی ). بهاران بودن . (تاج المصادر بیهقی ). بجای بهاری مقیم شدن . اقامت کردن در بهاران بجائی . (منتهی الارب ). در بهار بجائی بودن یعنی در منزل بهاری . || بهار بخوردن . (زوزنی ). بهار خوردن . (تاج المصا...
-
واژههای همآوا
-
ارتباء
لغتنامه دهخدا
ارتباء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دیده بانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || بر بلندی برآمدن . || از بالا بزیر نگریستن . || مطلع گردیدن بر چیزی . (منتهی الارب ). || چشم داشتن . (زوزنی ) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مرتبع
لغتنامه دهخدا
مرتبع. [ م ُ ت َ ب ِ] (ع ص ) مرد میانه . مرتبَع. (منتهی الارب ). || نعت فاعلی است از ارتباع . رجوع به ارتباع شود.
-
مرتبع
لغتنامه دهخدا
مرتبع. [ م ُ ت َ ب َ ] (ع اِ) فرودآمدنگاه در بهاران . (منتهی الارب ). آنجا که بهار آنجا گذارند. (مهذب الاسماء). رجوع به ارتباع شود. || (ص ) مرد میانه . مرتبِع. (منتهی الارب ).
-
چارپهلو شدن
لغتنامه دهخدا
چارپهلو شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چیز بسیار خوردن و بر پشت خوابیدن است . (برهان ) (آنندراج ). بسیار خوردن . سخت سیر شدن . ارتباع . تضلع : آز را کز بدو خلقت جوع کلبی همدم است چارپهلو شد شکم از سفره ٔ یغمای تو. ابن یمین .به خوان نعمت تو ...
-
دوبهره
لغتنامه دهخدا
دوبهره . [ دُ ب َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) دوبهر.نه دراز و نه کوتاه . (یادداشت مؤلف ). میانه : بعد از متقی خلیفه المستکفی باﷲ... بود... دوبهره ، نیکوقامت نه فربه نه لاغر. (ترجمه ٔ تاریخ طبری بلعمی ). بعد از رضی خلیفه برادر وی بود... مردی دوبهره سرخ موی و...