کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذهال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اذهال
لغتنامه دهخدا
اذهال . [ اِ ] (ع مص ) غافل کردن . (مؤید الفضلاء). غافل گردانیدن . فراموشانیدن : اذهله الأمر اذهالاً و اذهله عنه . || غافل شدن . (آنندراج ). فراموش کردن .
-
واژههای همآوا
-
اذحال
لغتنامه دهخدا
اذحال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ذَحْل ، بمعنی کینه و دشمنی .
-
ازحال
لغتنامه دهخدا
ازحال . [ اِ ] (ع مص ) مضطر کردن او را به ... || دور گردانیدن . (منتهی الارب ). دور کردن .
-
اضحال
لغتنامه دهخدا
اضحال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ضَحْل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ ضحل ، بمعنی آب اندک بی منبع. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به ضحل شود.
-
اضهال
لغتنامه دهخدا
اضهال . [اِ ] (ع مص ) اضهال نخل ؛ پدید آمدن رُطب آن . (از اقرب الموارد). رطب آوردن خرمابن و رطبناک گردیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رطبناک گردیدن خرمابن و رطب آوردن آن . (آنندراج ). || اضهال بُسر؛ رطب شدن گرفتن غوره ٔ خرمابن . (منتهی الارب ...
-
جستوجو در متن
-
غافل گردانیدن
لغتنامه دهخدا
غافل گردانیدن . [ ف ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) اِغفال . اِذهال .