کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختضار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختضار
لغتنامه دهخدا
اختضار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بریده گردیدن . || اختضار حمل ؛ برداشتن آن . || اختضار جاریه ؛ زائل کردن دوشیزگی او. || اختضار کلأ؛بریدن گیاه سبز را. نبات بسبزی فرا درودن . (تاج المصادر). نبات بسبزی فادرودن . (زوزنی ). تربر کردن . || تازه و تر گرفته شدن ....
-
جستوجو در متن
-
مختضر
لغتنامه دهخدا
مختضر. [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) دروکننده ٔ غله ٔ سبز. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به اختضار و ماده ٔ بعد شود.
-
مختضر
لغتنامه دهخدا
مختضر. [ م ُ ت َ ض َ ] (ع ص ) جوان میرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختضار شود. || گل پژمرده ٔ از اول نموش . (ناظم الاطباء). || برنده ٔ گیاه سبز. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
بریده گردیدن
لغتنامه دهخدا
بریده گردیدن . [ ب ُ دَ / دِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بریده گشتن . بریده شدن . منقطع شدن . اِختضار. انجذار. انخزاع . انکراث . تجذّم . تقضّب : انجذاذ؛ بریدن و پاره گردیدن . انخزال ؛ بریده گردیدن در سخن . تهدّج ؛ بریده گردیدن آواز با لرزه . (منتهی الارب ...
-
دوشیزگی
لغتنامه دهخدا
دوشیزگی . [ زَ / زِ ] (حامص ) بکارت و دخترگی . (ناظم الاطباء). دختری . (از شرفنامه ٔ منیری ). باکره بودن . (فرهنگ لغات ولف ). عذار. عذرت . دختری . (یادداشت مؤلف ). عذرة. بکارت . (دهار). قضة. عذر. (منتهی الارب ) : رسیده بدین سال و دوشیزه اندبه دوشیزگ...